نامهای امشاسپندان که ایزدی فروغند

نامهای امشاسپندان که ایزدی فروغند در اوستا نام هفت امشاسپندان خدای شد «اهوره مزده » آنگهه وهمن و اردیبهشت از پس شهریور اسپندارمد خرداد دان…

ادامه مطلب

در شمار شهور شمسیه مطابق بروج منطقه

در شمار شهور شمسیه مطابق بروج منطقه ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه دلو و حوت و حمل و ثور و دگر جوزا…

ادامه مطلب

بزن ای دلبر هر هفت کرده

بزن ای دلبر هر هفت کرده نوای دوستی را هفت مرده مفاعلین مفاعلین مفاعیل هزج آغاز کن در هفت پرده سروده و ستروع آهنگ است…

ادامه مطلب

نام هفت آتشکده پارسیان

نام هفت آتشکده پارسیان زان هفت اختر بداندر فرس هفت آتشکده کاندران آذر پرستیدند از خرد و درشت از دم احمد بپژمرد آن همه شمع…

ادامه مطلب

در شمار ایام هفته از یکشنبه تا شنبه

در شمار ایام هفته از یکشنبه تا شنبه سمن، که، هفته بود روزهایش با ترتیب بگیر از احد و تا بسبت می بشمار دیمانش، لوندی،…

ادامه مطلب

ای رخت چون ماه نخشب وی لبت لعل بدخش

ای رخت چون ماه نخشب وی لبت لعل بدخش از نگاهی عمر کاهی وز نگاهی روح بخش فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات هست در بحر رمل…

ادامه مطلب

نام انگشتان به زبان فارسی و تازی و فرانسه

نام انگشتان به زبان فارسی و تازی و فرانسه ای که دل‌ها را کشد زنجیر زلفت در کمند کام شکر کرده تلخ از رشک لعل…

ادامه مطلب

در شمار اعداد از یک تا کاترلیون

در شمار اعداد از یک تا کاترلیون از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنگ سیزدهست، ویت نف، دگر دیز است در سر…

ادامه مطلب

ایزدان فروغهای آسمان

ایزدان فروغهای آسمان ایزد فروغهای سپهری که هفت شد باشد اشاش و هور و مثر ماه و تشتری آنگاه آسمان و انیران که تافته است…

ادامه مطلب

گفتار میرزا صادق خان امیری – ادیب الممالک فراهانی

گفتار میرزا صادق خان امیری – ادیب الممالک فراهانی آن بت شوخ چشم مه سیما نظم فرهنگ فرس جست از ما فاعلاتن مفاعلن فعلن شو…

ادامه مطلب

در دانش زمین و بخشهای او از گفته پیشینیان

در دانش زمین و بخشهای او از گفته پیشینیان بتا توئی که قدت سرو باغ کاشمر است رخت بهار ختن بوستان کاشغر است مفاعلن فعلاتن…

ادامه مطلب

بند یازدهم – هفت خط جام جمشیدی و جز آن

بند یازدهم – هفت خط جام جمشیدی و جز آن رخ برافروخت همچو آیینه آن پری پیکر سمن سینه پس ز بحر خفیف باز آورد…

ادامه مطلب

کوته برف چو لارژ فراخ اترو است تنگ

کوته برف چو لارژ فراخ اترو است تنگ امپرسمان شتاب و آپاتی بود درنگ سوردیته شد کری و گری تینیو آمده بیدست اسیترپی باشد بوات…

ادامه مطلب

در تعداد پایتخت دول عالم

در تعداد پایتخت دول عالم ای دبستان فضل را شاگرد در لب خود حدیث من کن ورد تا بعون خدای عزوجل بشمرم بر تو پای…

ادامه مطلب

ای دلبر طرازی با ما چرا به نازی

ای دلبر طرازی با ما چرا به نازی عنبر چرا نسائی بربط چرا نسازی مستعفلن فعولن مستعفلن فعولن بحر مضارع است این گر خوش همی…

ادامه مطلب

قطعه به بحر رمل در اسامی انگشتان به عربی و فارسی و فرانسه به ضمیمه بعضی لغات دیگر از فرانسه محتوی بر شش بیت

قطعه به بحر رمل در اسامی انگشتان به عربی و فارسی و فرانسه به ضمیمه بعضی لغات دیگر از فرانسه محتوی بر شش بیت نام…

ادامه مطلب

در تطبیق ماه‌های پارسی با قبطی

در تطبیق ماه‌های پارسی با قبطی ای همایون‌سرشت پاک‌نژاد وی گرامی ادیب فاضل راد فاعلاتن مفاعلن فعلات جوی بحر خفیف از این سرواد ماه فرسی…

ادامه مطلب

ای خطت چون تازه سنبل وی رخت چون تازه ورد

ای خطت چون تازه سنبل وی رخت چون تازه ورد سنبل از رشک تو پیچان لاله از رنگ تو زرد فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات از…

ادامه مطلب

و به نستعین و نستمد

و به نستعین و نستمد بود به لفظ فرانسی ایا نگار جمیل خدا دیو پرفت انبیا و گید دلیل امی، صحابه سیل آسمان، و غبرا…

ادامه مطلب

قطعه به بحر مضارع محتوی بر هشت بیت

قطعه به بحر مضارع محتوی بر هشت بیت اپر، سپس چو «دنگ » پس آوان شمار پیش پارانته هست خویش و پاران اقریب و خویش…

ادامه مطلب

در اسامی قبایل عرب

در اسامی قبایل عرب قبایل عرب عابری است پنج گروه که مانده ز ایشان اسمی تهی زرسمم بود اگر بپرسی اسماء رهطشان گویم جدیس و…

ادامه مطلب

ای آنکه گفتار ترا هوش و روان پاسخ بود

ای آنکه گفتار ترا هوش و روان پاسخ بود وز آتش عشقت دلم تابنده چون دوزخ بود مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن بلبل به تقطیع رجز…

ادامه مطلب

هفت قلم آرایش زنان

هفت قلم آرایش زنان هفت پیرایه شد بروی بتان که از آن باغ حسن سیرآب است وسمه و سرمه و نگار و خچک زرک و…

ادامه مطلب

فرجودهای پنجگانه اشوزرتشت

فرجودهای پنجگانه اشوزرتشت پنج «فرجود» پدید آمده ازشت زرتشت که به پیغمبریش راست بود پنج گواه آتش «آذربرزین » که همی سوخت بحود «چوبدستی »…

ادامه مطلب

در اقسام قند مکرر

در اقسام قند مکرر بتاقند مکرر پنج قسم است که با لعلت به دشنامی نیرزد «سلیمان » و «فانیذ» است و «ابلوج » چهارم «سنجری…

ادامه مطلب

«گر تاج » بود عزم و یا هست «پچیو»

«گر تاج » بود عزم و یا هست «پچیو» «ور سنگ » بود عجب و وقار است «رزیو» «سیفود» تواضع و شهامت «سیفور» «برکان »…

ادامه مطلب

نیز نام انگشتان به پارسی

نیز نام انگشتان به پارسی نام انگشتان مردم در زبان پارسی با تو گویم اندرین سرواد اگر داری پسند شست و دشنامی میانه دان و…

ادامه مطلب

سپیده چو زد دامن چرخ چاک

سپیده چو زد دامن چرخ چاک پر از سیم و زر گشت دامان خاک بت من ز بحر تقارب کشید به گوش خرد گوهری تابناک…

ادامه مطلب

در اسامی خمسه مسترقه بپارسی

در اسامی خمسه مسترقه بپارسی «پنج دزدیده » که در آخر ماه آبان موبد پارسی اندرین هر سال فزود نامشان را چو ز استاد بپرسیدم…

ادامه مطلب

یشتهای اوستا

یشتهای اوستا نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد در اوستا برنهاد از دانش و فرهنگ و داد اورمزد، آبان و خورشید است و…

ادامه مطلب

زهی بچین دو زلف از حبش گرفته خراج

زهی بچین دو زلف از حبش گرفته خراج نموده لشگر حسنت عقول را تاراج مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات ز بهر مبحث این قطعه گشته استخراج…

ادامه مطلب

تو سنگ قناعت و ذکا باشد «نیراس »

تو سنگ قناعت و ذکا باشد «نیراس » هزالی و مایه سبکی دان «گیراس » «فرساد» عدالت و سخا شد «رزواس » میدان تو سخن…

ادامه مطلب

هدمان ایثار و نطق باشد کردیز

هدمان ایثار و نطق باشد کردیز تنبار تقی ز تهمت و حلم «غریز» فیمان تکمیل حسن و قول و عمل است انفاق تحیرات بود انور…

ادامه مطلب

دوشینه چو آن شوخ شد از باع به خانه

دوشینه چو آن شوخ شد از باع به خانه دلجوئی من کرد و نیاورد بهانه وین قطعه که از طبع امیری است فرو خواند در…

ادامه مطلب

در بیان مراتب ترقی و تنزل روح به عقیده بعضی حکماء به اصطلاح عرب و عجم

در بیان مراتب ترقی و تنزل روح به عقیده بعضی حکماء به اصطلاح عرب و عجم ای شده جادوی بیهوشی ز هوشت سنگسار ساخت در…

ادامه مطلب

نامهای دزدمه در دساتیر

نامهای دزدمه در دساتیر همان کیوان ابا برجیس و بهرام «سناشیر» است و «برهستی » چو بلرام «هرامید» است خورشید جهانتاب نپید آمد همان بیدخت…

ادامه مطلب

روزهای ماه های پارسیان

روزهای ماه های پارسیان روز ماه پارسی باشد نخستین اورمزد بهمن و اردیبهشت آنگاه شهریور بود باز اسپندار مذ خرداد امرداد آمده هفتمین دی بادر…

ادامه مطلب

تقسیم طبقات رعیت به فرموده جمشیدشاه

تقسیم طبقات رعیت به فرموده جمشیدشاه شد چار صف آراسته اندر بر جمشید از مردم این بوم که والا گهرانند «کاتوز» بدان طایفه گویند که…

ادامه مطلب

نامهای بروج در دساتیر

نامهای بروج در دساتیر شت جی افرام در دساتیرش از بروج این چنین کند تعبیر بره و گاو باد و پیکردان گات و کام است…

ادامه مطلب

سبعه منحوسه

سبعه منحوسه سبعه منحوسه هفت اختر شومند نحس و ترش روی و زشت در همه احیان کید و غطیط و غریم باشد و سرموس نیز…

ادامه مطلب

تقسیم طبقات رعیت به فرموده مه آباد

تقسیم طبقات رعیت به فرموده مه آباد کسان به دور مه آباد چاربخش شدند که دست را بشناسد یکسر از دستار نخست هیربد و مؤبدان…

ادامه مطلب

نامهای پنج دزدیده در اوستا

نامهای پنج دزدیده در اوستا در اوستا بود آن روز نخسین «اهنود» دوم از پنجه دزدیده همی دان «اشتود» باز «اسپنتمد» آنگاه «وهو خشتو» دان…

ادامه مطلب

در نامهای کوره های فارس

در نامهای کوره های فارس کوره های فارس را نام از کیان و پیشداد اردشیر، استخر و داراب، است و شاپور و قباد

ادامه مطلب

بیشرمی «سلجن » است و عفت «هیوند»

بیشرمی «سلجن » است و عفت «هیوند» حقد است «سرول » و غدر باشد «نیوند» «نیمول » عبوس و «نیوتور» آمد کبر طیس است تپنک…

ادامه مطلب

نامهای بروج به پارسی

نامهای بروج به پارسی آن ده و دو کوشک کامد خانه سیارگان بره و گاو و دو پیکر باشد و خرچنگ دان شیر و خوشه…

ادامه مطلب

در شناسائی چهار سوی زمین

در شناسائی چهار سوی زمین چار سوی کرانه گیتی گر بخواهی ز شعر من بشنو مشرق و مغرب و جنوب و شمال خاور و «باختر»…

ادامه مطلب

پایه آیین مازدیسی بر سه چیز است

پایه آیین مازدیسی بر سه چیز است دین زرتشت که روشن ز فروغش در و دشت پایه اش بر همت و هوخت بود با هورشت…

ادامه مطلب

نامهای روز ماههای جلالی

نامهای روز ماههای جلالی روز اول باشد از ماه جلالی جشن ساز روز دوم «رزم نه » دان روز سوم سرفراز کش نشین و نوشخوار…

ادامه مطلب

در شمارهٔ نام‌های هفت کشور

در شمارهٔ نام‌های هفت کشور ای آنکه روی تو بر مه فروغ‌بخش بود غمت به خرمن دل‌ها چو آذرخش بود مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ز…

ادامه مطلب

بت من چه این داستان می سرود

بت من چه این داستان می سرود ببحر تقارب تقرب نمود فعولن فعولن فعولن فعول چه خوش باشد این سنجه با چنگ و رود گریوه…

ادامه مطلب