رباعیات امام خمینی
کوی دوست
گر بر سرِ کوی دوست، راهی دارم در سایه لطف او، پناهی دارم غم نیست که راه رفت و آمد باز است طاعت اگرم نیست،…
مستی
سرمست ز باده تو خواهم گشتن بیهوش فتاده تو خواهم گشتن از هوش گریزانم و از مستی، مست تا شاد ز داده تو خواهم گشتن…
ای عشق
ای دیده، نگر رُخش به هر بام و دری ای گوش، صداش بشنو از هر گذری ای عشق، بیاب یار را در همه جا ای…
پناه
فریادرس ناله درویش تویی آرامی بخش این دل ریش تویی طوفان فزاینده مرا غرق نمود یادآور راه کشتی خویش، تویی امام خمینی
خبر
ای دوست، به روی دوست بگشای دری صاحب نظرا، به مستمندان، نظری ما بیخبرانیم ز منزلگه عشق ای با خبر از بیخبر آور خبری امام…
رها باید شد
از هستیِ خویشتن، رها باید شد از دیو خودیّ خود، جدا باید شد آن کس که به شیطان درون سرگرم است کی راهی راه انبیا…
عقل و عشق
ای عشق، ببار بر سرم رحمت خویش ای عقل، مرا رها کن از زحمت خویش از عقل بریدم و به او پیوستم شاید کشدم به…
قرار
جز یاد تو در دلم قراری نَبُود ای دوست، بجز تو غمگساری نَبُود دیوانه شدم، ز عقل بیزار شدم خواهان تو را به عقل، کاری…
معرفت
فاطی، تو و حقِّ معرفت یعنی چه؟ دریافت ذات بیصفت یعنی چه؟ ناخوانده الف به یا نخواهی رَه یافت ناکرده سلوک موهبت، یعنی چه؟ امام…
ای پیر
ای پیر، بیا به حق من پیری کن حالم دِه و دیوانه زنجیری کن از دانش و عقل، یار را نتوان یافت از جهل در…
ثنای حق
ذرّات جهان، ثنای حق میگویند تسبیح کنان، لقای او میجویند ما کوردلان خامششان پنداریم با ذکر فصیح راه او می پویند امام خمینی
خودبین
گر نیست شوی، کوس اَنَاالحق نزنی با دعوی پوچ خود، معلق نزنی تا خود بینی تو، مشرکی بیش نهای بیخود بشوی که لاف مطلق نزنی…
سایه
ای فرّ هما، بر سر من سایه فکن فریاد رس و وجودم از پایه فکن طوقی که به گردنم فکنده است، هوس یارا، تو به…
عید
این عید سعید، عید اسعد باشد ملّت به پناه لطف احمد باشد بر پرچم جمهوری اسلامی ما تمثال مبارک محمّد(ص) باشد امام خمینی
قطره
من پشّهام، از لطف تو طاووس شوم یک قطرهام، ازیم تو قاموس شوم گر لطف کنی، پربگشایم چو ملک آماده پابوس شه طوس شوم امام…
مفتون
دیوانه شو، این عقال از پا واکن طاووس، ز جلوه زاغ را رسوا کن حال دلِ عقل را ز دیوانه مپرس مفتون عقال و عقل…