جام جم رکنالدین اوحدی مراغهای
در وجود نوع انسان
در وجود نوع انسان امتزاج این دو روح را با هم چونکه در اعتدال شد محکم نفس دانا بدان تعلق ساخت سایهٔ نور چون بدان…
در مرتبهٔ عقل و جان
در مرتبهٔ عقل و جان پیش ازین آدمی و این آدم دیو بود و فرشته در عالم چون رسید آدمی ز عالم جود عزتش را…
در صفت طلب علم
در صفت طلب علم خنک آن پردلان دین پرور دل بدین صرف کرده، جان بر سر همه نزدیک خلق و دور از خویش به توکل…
در ستایش خرد
در ستایش خرد ای نخستینه فیض عالم جود اولین نسخهٔ سواد وجود روح در مکتبت نو آموزی ابد از مد مدتت روزی آسمان ترا زمین…
در حال قضاة و قضا
در حال قضاة و قضا کوش تا تکیه بر قضا ندهی به فریب عمل رضا ندهی زانکه چون خواجه مبتلا گردد پر بود کان قضا…
در تحقیق زیارت قبور
در تحقیق زیارت قبور نور با جان اگر چه همرنگست با تنش نیز صحبتی تنگست سوی این روشنی همی پویند این زیارت که خلق میگویند…
در آثار علوی
در آثار علوی میکشد چرخ ازین زمین و بحار به تف مهر گونه گونه بخار بر هوا چون بخار زور کند جنبش و اضطراب و…
باب دوم در معاش و احوال آخرت و در آن چند سخنست اول در جد و جهد و توجه اصلی
باب دوم در معاش و احوال آخرت و در آن چند سخنست اول در جد و جهد و توجه اصلی طالبی، ترک سروری کن و…
صفت تاثیر اجرام سماوی در عالم کون و فساد
صفت تاثیر اجرام سماوی در عالم کون و فساد چیست گیتی؟ سرای محنت و غم زحمت او فزون و راحت کم تا شب آخرین و…
در نعت رسول
در نعت رسول عاشقی، خیز و حلقه بر در زن دست در دامن پیمبر زن حب این خواجه پایمرد تو بس نظر او دوای درد…
در کسب علم و شرف علما
در کسب علم و شرف علما چو به کسب علوم داری میل از همه لذتی فرو چین ذیل تن به دود چراغ و بیخوابی ننهادی،…
در صفت سرای معمور
در صفت سرای معمور ای همایون سرای فرخنده که شد از رونقت طرب زنده طاق کسری ز دفترت کسریست هشت جنت ز گلشنت قصریست خاکت…
در ستایش خواجه غیاثالدین
در ستایش خواجه غیاثالدین صاحب ابر دست دریا کف میر عباد عبد آصف صف کار فرمای هفت چرخ مشید بوالمحامد محمد بن رشید ملجا ملت…
در حالات زنان بد
در حالات زنان بد زن به چشم تو گر چه خوب شود زشت باشد چو خانه روب شود زن مستور شمع خانه بود زن شوخ…
در تخلص به اسم خواجه غیاثالدین
در تخلص به اسم خواجه غیاثالدین ای دل، از حکم زیجهای کهن طالع وقت را نگاهی کن به نمودار راست، بی تخمین راز این طفل…
در اخلاص
در اخلاص به ریا روی در خدای مکن پیش یزدان به زرق جای مکن هر نمازی و و طاعتی که تراست بوریایی نیرزد، ار بریاست…
تمامی این ستایش بر سبیل اشتراک
تمامی این ستایش بر سبیل اشتراک خسروی طاهر و وزیری پاک هر دو در دین مبارز و چالاک آن فلک را کشیده اندر سلک وین…
ضراعت در صورت قسم
ضراعت در صورت قسم ای به مهر تو آسمان در بند یاد من کن، چو میدهم سوگند به زمانی که عقد دین بستی به زمینی…
در نصیحت ملوک به عدل
در نصیحت ملوک به عدل ایکه بر تخت مملکت شاهی عدل کن، گر ز ایزد آگاهی عدل چون گشت با خلافت یار نهلند از خلاف…
در قسمت کتاب
در قسمت کتاب دوش کردم به خرمی عزمی که بدین جام نو کنم بزمی دل چو در خانه مست شد زین می رخ به صحرا…
در صفت زرق و ریا و ارباب آن
در صفت زرق و ریا و ارباب آن سخنی کز سر معامله نیست عقل را اندرو مجامله نیست بیرعونت قدم نخواهی زد بیریا هیچ دم…
در ستایش اهل رضا و خرسندی
در ستایش اهل رضا و خرسندی حبذا! مفلسان آواره جامه و جان پاره در پاره غم بیشی ز دل به در کرده به کمی سوی…
در حال پیشه کاران راست کردار
در حال پیشه کاران راست کردار خنک آن پیشه کار حاجتمند به کم و بیش ازین جهان خرسند گشته قانع به رزق و روزی خویش…
در تحریص بر کم راندن شهوت و احتیاط در توالد و تناسل
در تحریص بر کم راندن شهوت و احتیاط در توالد و تناسل آب کارت مبر، که گردی پیر کار این آب را تو سهل مگیر…
در آداب التماس
در آداب التماس اوحدی، گر سر لجاجت نیست زو نخواهی که خواست حاجت نیست باغ و خرمن چه خواهی و ده ازو؟ زو چه خواهی…
مناجات
مناجات ای خرد را تو کار سازنده جان و تن را تو دل نوازنده در صفات تو محو شد صفتم گم شد اندر ره تو…
در منع شراب و بنک و مستی
در منع شراب و بنک و مستی باده کم خور، خرد به باد مده خویش را یاد او به یاد مده هوش یار تو به،…
در فضیلت بیخوابی
در فضیلت بیخوابی عز ناخفتن، ار تو هستی کس نص یا «ایهاالمزمل» بس شود از آب چشم و بیداری بر زبان چشمهٔ سخن جاری خواب…
در صفت خانقاه و مدرسه
در صفت خانقاه و مدرسه ای در علم و خانهٔ دستور چشم بد باد از آستان تو دور رفته بر خط استوار عرشت همدم خطهٔ…
در سپاس حقوقی چند واجب
در سپاس حقوقی چند واجب چند باشی به این و آن نگران؟ پند گیر از گذشتن دگران واعظت مرگ هم نشینان بس اوستادت فراق اینان…
در جلوات حال شخص بعد از ولادت
در جلوات حال شخص بعد از ولادت باشدش کار از اول پایه طلب شیر و جستن دایه گه به دوشش کشند و گاه به مهد…
در تحریص بر محافظت فرزندان از شر ناپاکان
در تحریص بر محافظت فرزندان از شر ناپاکان ای پدر، خود پز این سرشتهٔ تو تو بهی باغبان کشتهٔ تو حارس بوستان در خانه سر…
حکایت یازدهم
حکایت یازدهم آن شیندی که شاه کیخسرو چون ز معنی بیافت ملکی نو کار این تخت چون ز دست بداد؟ نیستی جست و هر چه…
سخنی چند بر سبیل موعظه
سخنی چند بر سبیل موعظه صرف طاعت کن این جوانی را بنگر آنروز ناتوانی را عاقلی، گرد نانهاده مگرد کز جهان جز نصیب نتوان خورد…
در منع تقلید
در منع تقلید پی تقلید رفتن از کوریست در هر کس زدن ز بیزوریست من درین کوچه خانهای دارم هم ازین دام و دانهای دارم…
در فایدهٔ جوع
در فایدهٔ جوع قوت دل ز عقل و جان باشد قوت تن ز آب و نان باشد خانه خالی بود، حضور دهد تن خالی فروغ…
در صفت خاموشی
در صفت خاموشی از خموشی رسیدهاند وز سیر زکریا و مردم اندر دیر از پس ناامیدی انا این به عیسی و آن به یوحنا نه…
در سبب مرگ طبیعی
در سبب مرگ طبیعی پیش ازین کردمت ز حال آگاه که: سه روحند جسم را همراه کار هر یک پدید و مدت کار وین سخن…
در توکل
در توکل یاری از غیر حق نه از دینست حق «ایاک نستعین» اینست گر تو این نکته را نمیدانی هر دم «الحمد» را چه میخوانی؟…
در تحقیق دل و نفس به مذهب اهل سلوک
در تحقیق دل و نفس به مذهب اهل سلوک عقل را دل گزیده فرزندیست روح را هم یگانه دلبندیست نفس نطقی و روح انسانی دل…
حکایت نهم
حکایت نهم شیخکی بر فسانه بود وگزاف چشم بر هم نهاده میزد لاف در حدیثی دلیل خواستمش حرمت و آب رخ بکاستمش از مریدان او…
مثال
مثال هم چو شمع از غمت بسوزاند گه کشد، گاه برفروزاند اعتبارت کند به هر مویی بازگرداندت به هر رویی گه سرت را بکار برگیرد…
در نصیحت زنان بد
در نصیحت زنان بد مکن، ای شاهد شکر پاره دل و دین را بعشوه آواره یا مگرد آشنای و شوی مکن یا ببیگانه رای و…
در فتوت داران به دروغ
در فتوت داران به دروغ پیش ازین مردمی چنین بودست رسم اهل فتوت این بودست وین دم از هر دو خود نشانی نیست نامشان بر…
در صفت ارشاد پیر
در صفت ارشاد پیر اول استاد، پس گهر سفتن تا نباید به درد سر خفتن مرد را کاوستاد یار شود زود باشد که مرد کار…
در زهد
در زهد زهدت آن باشد، ای سعادت جوی کز متاع جهان بتابی روی روی در فضل بینیاز کنی پشت بر فضلهٔ مجاز کنی بر فرازی…
در توحید
در توحید بینش اوست غایت عرفان دانش او سرایت عرفان نرسد کس به کنه معرفتش مگر از باز جستن صفتش احدیت نشان ذاتش دان صمدیت…
در تاثیر پرورش و وخامت عاقبت خود رویی
در تاثیر پرورش و وخامت عاقبت خود رویی هر که از پرورنده رنج ندید در جهان جز غم و شکنج ندید میوهٔ بیشه چون نپروردست…
حکایت سوم
حکایت سوم واعظی وصف حوریان میکرد شرح حسن عمل بیان میکرد که: بهر مرد بیست حور دهند جای در باغ و در قصور دهند زنکی…
سر آغاز
سر آغاز قل هوالله لامره قد قال من لهالحمد دائما متوال احد غیر واجب باحد صمد لم یلد و لم یولد آنکه هست اسم اعظمش…