من خسته ایفلک کی دمی از تو شاد گشتم

من خسته ایفلک کی دمی از تو شاد گشتم
چه مراد جستم از تو که نامراد گشتم
من زار را بمجنون مکن ایحکیم نسبت
که بدرود و داغ حسرت من از او زیاد گشتم
بغبار خاک راهش نرسیدم ارچه عمری
همه سو چو آب رفتم همه جا چو باد گشتم
دل من ز ششدر غم نشدش گشاد هرگز
که چو کعبتین هر سو ز پی مراد گشتم
ز در بتان چو اهلی که مرا بسنگ راند؟
که بکوی نوغزالان سگ خانه زاد گشتم
اهلی شیرازی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *