در هجو

در هجو

ای آن که عیبجویی من پیشه کرده ای
من خود حکایت از چه و چونت نمی کنم
بر تیغ پاکدامن خویشم چو آفتاب
حیف است، ورنه رحم به خونت نمی کنم
چون شعله، قوت روح ز اسفل رسد ترا
گر مرده ای، که چوب به… ت نمی کنم
سلیم تهرانی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *