بی رحمی است اینکه نخواهی ببینمت

بی رحمی است اینکه نخواهی ببینمت
می دانم اینکه چشم به راهی ببینمت

گیسوی خویش را یله کن؛ بافه بافه کن
تا ماه تر میانِ سیاهی ببینمت

در شام من ستاره ی دنباله دار باش
چرخی بزن که نامتناهی ببینمت

در چاه سینه -ای دل غافل- چه می کنی؟
بیرون بیا -کبوتر چاهی!- ببینمت

در غرفه های نقش جهان چون صدا بپیچ
تا در شکوه و شوکت شاهی ببینمت

چندی ست خو گرفته دلم با ندیدنت
عمری نمانده است؛ الهی ببینمت…

سعید بیابانکی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *