من يك زنم

من يك زنم
آسمان نگاهم مهر مى بارد
لبخندم
در كويرى بى آب و علف
گل عشق مى كارد

من يك زنم
آغوشم
نگاه سرد ترا
و انگشت هاى يخ زده ات را
بستر داغ نوازش است
و نفس هاى گرمم
زندگى را نفس مى كشد
و لب هاي قرمزم
بر تن ات پروانه مى كارد
تا
پيكر بى جان را به پرواز در آورد
من تجسم عشقم
من زنم

من مادرم
فرش زير پايم
پاكىِ بهشت خداست
آغوشم كلاس كودكانم
تخته سياه سينه را
” الفِ
احساس
احسان
انسان و
احترامم
و
ب” بابا و برادرم

با تباشير عاطفه مى نويسم
زانويم دانشگاه برتر است
از هاروارد
و نبراسكا
كمبريج و آكسفورد

اينجا آموزش ديده اند
افلاطون و
بوعلى
انشتاين و
اديسون و …

عاقله قريشى

تقصیر من نبود
ماشه ی چشمانت
سینه ام را شگافت
تنم
روی پاهایم افتاد
مردم
دو باره زنده شدم ‌
وقتی دستت را روی خنده ام حس کردم
طعم زندگی را چشیدم
کنارم بمان
بی تو زندگی معنا ندارد

عاقله قریشی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *