ای رایت جمال تو نقش نگین دل

ای رایت جمال تو نقش نگین دل
عشقت نهاده داغ جفا بر جبین دل
خلوتسرای عشق تو دارالامان جان
مشکل گشای سر تو روح الامین دل
در دامن وصال تو خواهم که ریختن
نقد وجود خویشتن از آستین دل
یارب چه تیره میشودم روز زندگی
زیرا که نیست صبح وصالت قرین دل
از حال زار خویش کمال ار کند بیان
حاجت روا کنی که ندارد حزین دل
کمال خجندی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *