تاراج کشور خرد و هوش کرده ای – مخمس میر هوتک خان پوپل زایی افغان بر غزل حضرت ابوالمعانی بیدل رح

تاراج کشور خرد و هوش کرده ای – مخمس میر هوتک خان پوپل زایی افغان بر غزل حضرت ابوالمعانی بیدل رح

تاراج کشور خرد و هوش کرده ای
مارا اسیران لب خاموش کرده ای
صبهای اتحاد اگر نوش کرده ای
افسانهٔ وفایی اگر گوش کرده ‌ای
یادم کن آنقدرکه فراموش کرده ‌ای

ای نرگس تو آهوی صحرای صد هوا
رفتیم ز خویشتن به تمنای صد هوا
چشمت به خواب و من چمن آرای صد هوا
لعلت‌خموش و دل‌هوس‌انشای‌صد سئوال
آبم ز شرم چشمهٔ بیجوش کرده ‌ای

دل را به غیر داغ جنون اعتبار نیست
باغ امید بی رخت عشرت بهار نیست
صحرای آرزوی تو راحت غبار نیست
خیمازهٔ خیال تسلی کنار نیست
ای موج اختراع چه آغوش‌ کرده ‌ای

یارب که عمر ضعف فروش کسی مباد
قد خمیده بار به دوش کسی مباد
پیری به دهر مانع هوش کسی مباد
موی سپید پنبهٔ ‌گوش ‌کسی مباد
در خواب‌، سیر صبح بناگ وش کرده ‌ای

ای آنکه در خیال تو فکرم بهار داشت
دل از هجوم داغ جگر لاله زار داشت
قد خمیده ای که تن از روزگار داشت
جز وهم چون حباب ندانم چه بار داشت
خم گشتنی که آبلهٔ دوش کرده ‌ای

غفلت گزیده را به جهان امتیاز نیست
آگاه از حقیقت و رنگ مجاز نیست
حیرت سرشته آیینه ای بزم راز نیست
تصویر شمع‌، محرم سوز و گداز نیست
در ساغرت می است که کم نوش کرده ‌ای

افغان فزود در الم حیرتت نگاه
گم گشت از دلت اثر فیض رنگ آه
حال تو ماند ابتر و روزت همان سیاه
بیدل دلت به نور حضوری نبرد راه
ای بیخبر چراغ که خاموش کرده ‌ای

نویسنده: میر هوتک خان پوپل زایی افغان
به کوشش: فهیم هنرور
عشق آباد، ترکمنستان
برای ویبسایت شعرستان

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *