بی سبب از بر ما رفت و جهان بی رنگ شد

بی سبب از بر ما رفت و جهان بی رنگ شد
کاخ این عشق فرو ریخت ، دلِ ما سنگ شد

بعد او فاصله مفهوم به جز تلخی نیست
دوری عاشق و معشوق به چند فرسنگ شد

بعد او کام منِ خسته چو تلخ است و خراب
چه کنم دار و ندارم به تهِ آونگ شد

رفت از بزم من و گفت خدا را حافظ
حاصلم هیچ ، فقط خون دلِ دلتنگ شد

بعد او مصرع به هم ریخت، ردیفم گم شد
شعر ما خون شد و اندیشه ما هم لنگ شد

طلحه مهاجر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *