يادگار آينه

يادگار آينه

دگر نه چشم به راه بهار آينه ام

که سنگ خورده ترين يادگار آينه ام

مرا کتيبه خوانای روزگار مخوان

خطوط مبهم لوح مزار آينه ام

شناسنامة جغرافيای هول کجاست؟

که آشکار شود کز ديار آينه ام

سترد، هر که رخ آراست، نقش نام مرا

درين حريم تو گويی غبار آينه ام

به بخت خويشتن ای جنگل عقيم ببال

که آذرخش نيم من شرار آينه ام

چه سالها که سفالينه زيستم افسوس

به اين گمان غلط کرتبار آينه ام

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *