فاجعه

فاجعه

شبي كه قصهء فانوس و باد ميگفتند
چراغها همه گي زنده باد ميگفتند !
به جاي مرثيه ، دستانگران باديه ها
سبكسرانه غزلهاي شاد ميگفتند
مناديان كه ز آسيب سنگ ترسيدند
چرا چكامهء فتح چكاد ميگفتند ؟
شناسنامهء رويش به باد رفت آن روز
كه آب ها سخن از انجماد ميگفتند
شب شكستن فانوس در تهاجم باد
چراغها همه گي زنده باد ميگفتند !

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *