خوشم می آید

خوشم می آید
گردش چشم سیاه تو خوشم میآید
موج دریای نگاه تو خوشم میآید
همچو مهتاب که بر ابر حریری تابد
تن و تن پوش سیاه تو خوشم میآید
چون چراغی که دل شب به مزاری سوزد
سوختن در سر راه تو خوشم میآید
در سپهر نگهم نور فشاند شبها
مهر من جلوه ماه تو خوشم میآید
جلوه گلشن اندام که دیدی ای دست
که خس و خار و گیاه تو خوشم میآید
بسکه در آتش هجران کسی سوخته یی
اشک جانپرور و آه تو خوشم میآید
رفتی از خویش و کف پای کرا بوسیدی ؟
ای دل پاک گناه تو خوشم میآید
حیدری وجودی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *