ابوالفتح اسکندری گفته است

ابوالفتح اسکندری گفته است
کلامی بلفظ دری گفته است
مپندار کز گفته آدمی است
که این داستان را پری گفته است
ابوالفتح اسکندری این کلام
به نطق و بیان حری گفته است
چنین شعر موزون و سحر حلال
به اعجاز پیغمبری گفته است
ازین خوبتر نیز داند سخن
که این گفته را سرسری گفته است
هر آنکس که تکذیب ما را کند
فسونش مخر کز خری گفته است
اگر قورمه ترش شد سبزیش
خدا تره و جعفری گفته است
بهشت است آنجا که حق فرش آن
ز استبرق و عبقری گفته است
همانند من شعر تشبیب و مدح
کجا سعدی و انوری گفته است
وگر نوحه خوانی کنم همچو من
کجا بیدل و جوهری گفته است
مرنجان مرا از خود ای بدسگال
مگر مرحب جبیری گفته است
و یا نعمتی بوده است آن جناب
مرا دشمنم حیدری گفته است
مقامم ز خورشید والاتر است
چرا حاسدم مشتری گفته است

غلام همت آنم که خاک عشق سرشت
مرید فکرت آنم که راه انس نبشت
خوشا دیار محبت که اندر آن وادی
طراز کعبه شود فرش عاکفان کنشت
مکن ملامت و آزار بندگان خدای
که باغبان نه برای تو این درخت بکشت
تو جامه پوش و بدرزی مدار بحث و مپرس
که بافت دیبه آن یا که تار و پودش رشت
از آن بترس که با این غرور در محشر
ترا برند به دوزخ جهود را به بهشت
درین معامله هم با خدا ستیزه مکن
که از گل تو، خم، کنند از ایشان خشت
مرا عقیده بدل اندراست و جفت من است
ترا چکار که نیکو شماریش یا زشت
تن من و تو رود در دو خاک تیره بگور
چنانکه قالب ما را حق از دو خاک سرشت
صبا ز جانب این خسته با حیات بگو
که این بدیهه امیری بیادگار نوشت

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *