خورشید عشق سر زده تابیده زود رفت

خورشید عشق سر زده تابیده زود رفت
نورِ صفای عاشقی پاشیده زود رفت
نور سپیده در وسط سینه ریخته
از چشم اشکبار شتابیده زود رفت
باران شده به ساقه ی خشک درخت تن
آب حیات گشته و باریده زود رفت
چون نگهت نسیم سرا پا به من وزید
تا دیده در خیال او خوابیده زود رفت
از دیده رفت و من به امید اقامتش
اما به دل دویده، نپاییده زود رفت
در آسمان منظره اش بال و پر زدم
بال و پرم شکسته و بالیده زود رفت
شگوفه باختری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *