هان ! که گنجینه ی گهر و قت است

هان ! که گنجینه ی گهر و قت است
منبع قدرت و ظفر وقت است
وقت را ای پسر منه از کف
که بود وقت کیمیای شرف
هر که بیهوده میدود به شتاب
هست جهدش مشابه سیلاب
سیل چون گشت مست و طوفانی
منتهی نیست جز به ویرانی
ز آب آرام صافی روشن
دشت و صحرای ما شود گلشن
ابر شو ، قطره های رحمت ، بار
بر گل و خار لطف و رأفت ،بار
خشک گردیده مزرع امید
ای بهار کرم بیار نوید
معتدل بار، تاشود شاداب
متصل بار ، تا شود سیراب
این دو رهرو همیشه یکسانند
هر دو از راه خویش وامانند
آنکه ره را ندید و کرد شتاب
و آنکه در نیم راه بردش خواب
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *