ز خامی عشق ناميدم هوس را

ز خامی عشق ناميدم هوس را
ز نادانی هما گفتم مگس را
ز نفس خود نمی بينی گزندي
اگر بندی به پوز سگ مرس را
خوش آنانيکه زين زندان برستند
پريدند و شکستند اين قفس را
به خانمان دنيا دل نبندي
نبرده هيچکس با خود چگس را
به عمر خود نخوانده درس پښتو
چه می داند حساب پنځه لس را
نگهدار عشقری را در حريمت
قدوم نيک می باشد فرس را
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *