‎هدف يا مراد

‎هدف يا مراد
‎صبح شد اي دلِ غمديده، به غوغا برخيز
‎تپشي وام كن از ذوقِ تمنا برخيز
‎از سپيده، سحر آئينه گرفته ست به كف
‎تو ز سيماب نه ئى كم، به تماشا برخيز
‎كاروان ميرود و آتش صحرا خاموش
‎ديگران گر همه خوابند، تو تنها برخيز
‎ تنگناي صدف، اي موج گهر، جاي تو نيست
‎ابرِ رحمت شو و از دامنِ دريا برخيز
‎كشتيِ شوق به سرپنجه ى موج است اسير
‎ ناخدا ديده به راه تو، خدا را، برخيز
‎نغمه كن، ناله بكش، سيل شو و شعله برآي
‎سر به كف، شور به دل، ديده به دنيا، برخيز
‎اين سخن در ورقِ لاله نوشتند به خون
‎كه منه فرصت امروز به فردا، برخيز
‎آب در كشتى كس از خشكيِ ايام نعاند
‎ خرمنِ سوختگان رفت به يغما، برخيز
‎چشمِ نرگس نگران است به راه تو هنوز
‎ديده ى منتظران كور شد، از جا برخيز
‎تا بدانند كه اين گرد، سواري دارد
‎گردبادي شو و از دامن صحرا برخيز
‎از كمان خانه ى ايام چو تيري به در آي
‎تا خوري در هدف از جمله مبرّا برخيز
‎ذوقِ گفتار چه مقدار به لب خون گردد
‎عقده اى باز كن از مشكل دلها، برخيز
‎مرگ يا وصل، ضيا، در ره عشق است هدف
‎ به سر كوي بتان يا بنشين، يا برخيز
‎استاد احمد ضيا قاريزاده
‎13 ثور 1332
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *