يك شب كمكى عيش به ياد دل ما كن

يك شب كمكى عيش به ياد دل ما كن
يادِ فقرا كن
گر عيش كنى با مى معشوقه به پا كن
يادِ فقرا كن
چون خواب كنى در پر قو راحت و آرام
بى شبهه و ابهام
يادت ز پريشانى اى مخلوق خدا كن
ياد فقرا كن
يك جرعه بكن نزر گداى سر كويت
دل بسته ى مويت
يك روز به عهدت تو هم اى شوخ وفا كن
ياد فقرا كن
آنجا كه نه هوشست و نه نوشست و نه پوشست
تاريك و خموشست
از برق بخارى ء خودش جوش صفا كن
ياد فقرا كن
ياد فقرا كن كه نشد گرم دل و جان
در حلقه ى ايشان
گر دست دهد بذل ما اهل رضا كن
ياد فقرا كن
استاد ضيا قاريزاده
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *