در چارباغ روضه بیا! درد دل کنیم
من ماندم و تو ماندی و این خیل کفتران
تنگِ غروب پیش خدا درد دل کنیم
هر روز یک کبوتر از این لانه میپرد
فرصت کم است با همه؛ تا درد دل کنیم
یک جمعِ شاعرانه و دلتنگیِ غروب
اینجا گپ از دل است؛ بیا درد دل کنیم
آیا شود که وقت خداحافظی دمی
از مردم قبیله جدا درد دل کنیم؟
در جادهها صدا به خدا هم نمیرسد
ما دلشکستهها به کجا درد دل کنیم
یحیا جواهری