از مرز انزوا

چشمانِ سیاهِ تو فریب‌ات می‌دهند ای جوینده‌ی بی‌گناه! ــتو مرا هیچ‌گاه در ظلماتِ پیرامونِ من بازنتوانی یافت؛ چرا که در نگاهِ تو آتشِ اشتیاقی نیست….

ادامه مطلب

باران

تارهای بی‌کوک و کمانِ بادِ ولنگار باران را گو بی‌آهنگ ببار! غبارآلوده، از جهان تصویری باژگونه در آبگینه‌ی بی‌قرار باران را گو بی‌مقصود ببار! لبخندِ…

ادامه مطلب

برخاستن

چرا شبگیر می‌گرید؟ من این را پرسیده‌ام من این را می‌پرسم. □ عفونتت از صبری‌ست که پیشه کرده‌ای به هاویه‌ی وَهن. تو ایوبی که از…

ادامه مطلب

پس آنگاه زمین

به شاهرخ جنابیان پس آنگاه زمین به سخن درآمد و آدمی، خسته و تنها و اندیشناک بر سرِ سنگی نشسته بود پشیمان از کردوکار خویش…

ادامه مطلب

ترجمانِ فاجعه

گفتارِ فیلمی در بابِ نقاشی‌های سال‌های دهه‌ی ۶۰ علی‌رضا اسپهبد صحنه چه می‌تواند گفت به هنگامی که از بازیگر و بازی تهی است؟ این‌جا مطلقِ…

ادامه مطلب

حدیث بی‌قراری ماهان, از خود با خويش

برای عباس جعفری اکنون که چنین زبانِ ناخشکیده به کام اندر کشیده خموشم از خود می‌پرسم: «ــ هرآنچه گفته باید باشم گفته‌ام آیا؟» در من…

ادامه مطلب

حدیث بی‌قراری ماهان, نگران، آن دو چشمان است

نگران، آن دو چشمان است، دورسوی آن دو سهیل که بر سیبستانِ حیاتِ من می‌نگرد تا از سبزینه‌ی نارسِ خویش سُرخ برآید. سخت‌گیر و آسان‌مهر…

ادامه مطلب

در آستانه, ترانه

بر این کناره تا کرانه‌ی آمودریا آبی می‌گذشت که دگر نیست: رودی که به روزگارانِ دراز سُرید و از یاد شد رودی که فروخشکید و…

ادامه مطلب

در آستانه, قناری گفت

به هوشنگ گلشیری قناری گفت: ــ کُره‌ی ما کُره‌ی قفس‌ها با میله‌های زرین و چینه‌دانِ چینی. ماهی‌ سُرخِ سفره‌ی هفت‌سین‌اش به محیطی تعبیر کرد که…

ادامه مطلب

درآمیختن

مجال بی‌رحمانه اندک بود و واقعه سخت نامنتظر. از بهار حظِّ تماشایی نچشیدیم، که قفس باغ را پژمرده می‌کند. □ از آفتاب و نفس چنان…

ادامه مطلب

سپیده‌دم

بانگ‌دربانگ خروسان می‌خوانند. تا دوردست‌های گمان اما در این پهنه‌ی ماسه و شوراب روستایی نیست. روز است که دیگرباره بازمی‌گردد یادآورِ صبح و سلام و…

ادامه مطلب

شبِ ایرانشهر

شبِ ایرانشهر جهان را بنگر سراسر که به رختِ رخوتِ خوابِ خرابِ خود از خویش بیگانه است. و ما را بنگر بیدار که هُشیوارانِ غمِ…

ادامه مطلب

شکفتن در مه, پدران و فرزندان

هستی بر سطح می‌گذشت غریبانه موج‌وار دادش در جیب و بی‌دادش بر کف که ناموس و قانون است این. □ زندگی خاموشی و نشخوار بود…

ادامه مطلب

غبار

از غریوِ دیوِ توفانم هراس وز خروشِ تُندرم اندوه نیست، مرگِ مسکین را نمی‌گیرم به هیچ. استوارم چون درختی پابه‌جای پیچکِ بی‌خانمانی را بگوی بی‌ثمر…

ادامه مطلب

کبود

زیرِ خروش و جنبشِ ظاهر زیرِ شتابِ روز و شبِ موج در خلوتِ زننده‌یِ عمقِ خلیجِ دور آن‌جا که نور و ظلمت، آرام خفته‌اند درهم،…

ادامه مطلب

لحظه‌ها و همیشه, شبانه

اکنون، دیگرباره شبی گذشت. به نرمی از برِ من گذشت با تمامی لحظه‌هایش. چونان باکره‌ی عشقی که با همه انحناهای تنش از موی تا به…

ادامه مطلب

محاق

به گوهر مراد به نوکردنِ ماه بر بام شدم با عقیق و سبزه و آینه. داسی سرد بر آسمان گذشت که پروازِ کبوتر ممنوع است….

ادامه مطلب

مرغ باران

در تلاشِ شب که ابرِ تیره می‌بارد رویِ دریایِ هراس‌انگیز وز فرازِ بُرجِ باراندازِ خلوت مرغِ باران می‌کشد فریادِ خشم‌آمیز و سرودِ سرد و پُرتوفانِ…

ادامه مطلب

نمي‌توانم زيبا نباشم

نمی‌توانم زیبا نباشم عشوه‌یی نباشم در تجلیِ جاودانه. چنان زیبایم من که گذرگاهم را بهاری نابه‌خویش آذین می‌کند: در جهانِ پیرامنم هرگز خون عُریانی‌ جان…

ادامه مطلب

از منظر

به نیلوفر پاشایی، از عموی خسته‌اش در دلِ مِه لنگان زارعی شکسته می‌گذرد پادرپای سگی گامی گاه در پس و گاه گامی در پیش. وضوح…

ادامه مطلب

باغ آینه, باران

آنگاه بانویِ پُرغرورِ عشقِ خود را دیدم در آستانه‌ی پُرنیلوفر، که به آسمانِ بارانی می‌اندیشید و آنگاه بانوی پُرغرورِ عشقِ خود را دیدم در آستانه‌ی…

ادامه مطلب

بِسوده‌ترين کلام است دوست‌داشتن

بِسوده‌ترین کلام است دوست‌داشتن. رذل آزارِ ناتوان را دوست می‌دارد لئیم پشیز را و بزدل قدرت و پیروزی را. آن نابِسوده را که بر زبانِ…

ادامه مطلب

پشتِ ديوار

تلخیِ این اعتراف چه سوزاننده است که مردی گشن و خشم‌آگین در پسِ دیوارهای سنگیِ حماسه‌های پُرطبل‌اش دردناک و تب‌آلود از پای درآمده است. ــ…

ادامه مطلب

تعویذ

به چرک می‌نشیند خنده به نوارِ زخم‌بندی‌اش ار ببندی. رهایش کن رهایش کن اگر چند قیلوله‌ی دیو آشفته می‌شود. □ چمن است این چمن است…

ادامه مطلب

حدیث بی‌قراری ماهان, با تخلصِ خونينِ بامداد

مرگ آنگاه پاتابه همی‌گشود که خروسِ سحرگهی بانگی همه از بلور سرمی‌داد ــ گوش به بانگِ خروسان درسپردم هم از لحظه‌ی تُردِ میلادِ خویش. □…

ادامه مطلب

حدیث بی‌قراری ماهان, نوروز در زمستان

سالی نوروز بی‌چلچله بی‌بنفشه می‌آید، بی‌جنبشِ سردِ برگِ نارنج بر آب بی گردشِ مُرغانه‌ی رنگین بر آینه. سالی نوروز بی‌گندمِ سبز و سفره می‌آید، بی‌پیغامِ…

ادامه مطلب

در آستانه, بوسه

لب را با لب در این سکوت در این خاموشی‌ گویا گویاتر از هرآنچه شگفت‌انگیزتر کرامتِ آدمی به شمار است در رشته‌ی بی‌انتهای معجزتی که…

ادامه مطلب

در آستانه, ما نیز

به محمدجواد گلبن ما نیز روزگاری لحظه‌یی سالی قرنی هزاره‌یی ازاین پیش‌تَرَک هم در این‌جای ایستاده بودیم، بر این سیّاره بر این خاک در مجالی…

ادامه مطلب

دست زی دست نمی‌رسد

دست زی دست نمی‌رسد که سدِّ سفاهتی سیمانی در میان است: «ما» در ذهنت می‌گذرد «آن‌ها» بر زبانت نگران و ترس‌ْمُرده چون دهن بگشایی! کابوست…

ادامه مطلب

سرچشمه

در تاریکی چشمانت را جُستم در تاریکی چشم‌هایت را یافتم و شبم پُرستاره شد. □ تو را صدا کردم در تاریک‌ترینِ شب‌ها دلم صدایت کرد…

ادامه مطلب

سینِ هفتم

سینِ هفتم سیبِ سُرخی‌ست، حسرتا که مرا نصیب ازاین سُفره‌ی سُنّت سروری نیست. شرابی مردافکن در جامِ هواست، شگفتا که مرا بدین مستی شوری نیست….

ادامه مطلب

شکاف

در اعدامِ خسرو گلسرخی زاده شدن بر نیزه‌ی تاریک همچون میلادِ گشاده‌ی زخمی. سِفْرِ یگانه‌ی فرصت را سراسر در سلسله پیمودن. بر شعله‌ی خویش سوختن…

ادامه مطلب

غروبِ سيارود

می‌چکد سمفونیِ شب آرام روی دلتنگیِ خاموشِ غروب. مغرب از آتشِ افسرده‌ی روز بی‌صدا می‌سوزد. می‌برد نغمه‌ی دلتنگی را بادِ جنوب تا کند زمزمه بر…

ادامه مطلب

کاج

به ابوالفضل نجفی همچو بوتیمارِ مجروحی ــ نشسته بر لبِ دریاچه‌ی شب ــ می‌خورَد اندوه شامگاه اندیشناک و خسته و مغموم. کاج‌های پیر تاریکند و…

ادامه مطلب

لحظه‌ها و همیشه, سرود

برای پرویزِ شاپور برو، مردِ بیدار؛ اگر نیست کس که دل با تو دارد، ممان یک نفس! همه روزگارت به تلخی گذشت شکر چند جویی،…

ادامه مطلب

مرثيه برای مردگانِ ديگر

۱ ارابه‌ها ارابه‌هایی از آن سوی جهان آمده است. بی‌غوغای آهن‌ها که گوش‌های زمانِ ما را انباشته است. ارابه‌هایی از آن سوی زمان آمده‌است. □…

ادامه مطلب

مرغ دریا

خوابيد آفتاب و جهان خوابيد از برجِ فار، مرغکِ دريا، باز چون مادری به مرگِ پسر، ناليد. گريد به زيرِ چادرِ شب، خسته دريا به…

ادامه مطلب

هجرانی

چه هنگام می‌زیسته‌ام؟ کدام مجموعه‌ی پیوسته‌ی روزها و شبان را من ــ اگر این آفتاب هم آن مشعلِ کال است بی‌شبنم و بی‌شفق که نخستین…

ادامه مطلب

از مرگ

هرگز از مرگ نهراسیده‌ام اگرچه دستانش از ابتذال شکننده‌تر بود. هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینی‌ست که مزدِ گورکن از بهای…

ادامه مطلب

بازگشت

این ابرهای تیره که بگذشته‌ست بر موج‌های سبزِ کف‌آلوده، جانِ مرا به درد چه فرساید روحم اگر نمی‌کُنَد آسوده؟ دیگر پیامی از تو مرا نارَد…

ادامه مطلب

برف

برفِ نو، برفِ نو، سلام، سلام! بنشین، خوش نشسته‌ای بر بام. پاکی آوردی ــ ای امیدِ سپید! ــ همه آلودگی‌ست این ایام. راهِ شومی‌ست می‌زند…

ادامه مطلب

پُل ِ الله‌وردی‌خان

به فروز و یحیی هدی و به یادِ عزیزی که چه تلخ پایمردی کرد بادها، ابرِ عبیرآمیز را ابر، باران‌های حاصلخیز را… اژدهایی خفته را…

ادامه مطلب

تکرار

جنگلِ آینه‌ها به هم در شکست و رسولانی خسته بر این پهنه‌ی نومید فرود آمدند که کتابِ رسالتِشان جز سیاهه‌ی آن نام‌ها نبود که شهادت…

ادامه مطلب

حدیث بی‌قراری ماهان, چاهِ شغاد را ماننده

چاهِ شغاد را ماننده حنجره‌یی پُرخنجر در خاطره‌ی من است: چون اندیشه به گورابِ تلخِ یادی درافتد فریاد شرحه‌شرحه برمی‌آید. © www.shamlou.org سایت رسمی احمد…

ادامه مطلب

حرفِ آخر

به آن‌ها که برای تصدی قبرستان‌های کهنه تلاش می‌کنند نه فریدون‌ام من، نه ولادیمیرم که گلوله‌یی نهاد نقطه‌وار به پایانِ جمله‌یی که مقطعِ تاریخش بود…

ادامه مطلب

در آستانه, حجمِ قیرینِ نه‌درکجایی

به واحد اسکندری حجمِ قیرینِ نه‌درکجایی، نادَرکجایی و بی‌درزمانی. و آنگاه احساسِ سرانگشتانِ نیازِ کسی را جُستن در زمان و مکان به مهربانی: «ــ من…

ادامه مطلب

در آستانه, گدایانِ بیابانی

سربه‌سر سرتاسر در سراسرِ دشت راه به پایان بُرده‌اند گدایانِ بیابانی. پای‌آبله مُرده‌اند بر دو راهه‌ها همه، در تساوی‌ فاصله با تو ــ ای نزدیک‌ترین…

ادامه مطلب

دشنه در دیس, سپیده‌دم

به هزار زبان وَلْوَله بود. بیداری از افق به افق می‌گذشت و همچنان که آوازِ دوردستِ گردونه‌ی آفتاب نزدیک می‌شد وَلْوَله‌ی پراکنده شکل می‌گرفت تا…

ادامه مطلب

سحر به بانگِ زحمت و جنون

سحر به بانگِ زحمت و جنون ز خوابِ ناز چشم باز می‌کنم. کنارِ تخت چاشت حاضر است ــ بیاتِ وَهن و مغزِ خر ــ به…

ادامه مطلب

شبِ غوک

خِش‌خشِ بی خا و شینِ برگ از نسیم در زمینه و وِرِّ بی واو و رای غوکی بی‌جفت از برکه‌ی همسایه ــ چه شبی چه…

ادامه مطلب