این زمزمه های شوم را قائل کیست

این زمزمه های شوم را قائل کیست واین نغمه ناپسند را حاصل چیست در گفتن حرف حق اثر هست اما گوینده چو با اراده باطل…

ادامه مطلب

ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین

ای دیده دو چشم فتنه را خیره ببین بر صلح و صفا ستیزه را چیره ببین رنگ افق سیاست ایران را از ابر سیاه قیرگون…

ادامه مطلب

ای توده گرفتار جهالت شده‌ای

ای توده گرفتار جهالت شده‌ای گم‌گشته وادی ضلالت شده‌ای هرکس که کنی وکیل گر جنس تو نیست بیچون و چرا بدان که آلت شده‌ای

ادامه مطلب

آنانکه تو را دو سال یکبار خرند

آنانکه تو را دو سال یکبار خرند هر چند گران شوی بناچار خرند ارزان مفروش خویش را ای توده چون مردم کم فروش بسیار خرند

ادامه مطلب

آن سلسله ای که از امیران هستند

آن سلسله ای که از امیران هستند معمار در این سرای ویران هستند از چیست که با ثروت هنگفت مدام اندر صدد غارت ایران هستند

ادامه مطلب

آن دسته که در نزد تو پیشند همه

آن دسته که در نزد تو پیشند همه با حرف رفیق نوش و نیشند همه آید چو میان پای عمل می دانند یکسر پی جلب…

ادامه مطلب

از سطح افق شعله گلگون آید

از سطح افق شعله گلگون آید وز رنگ شفق ترشح خون آید یک پرده بسیار مهمی بالاست تا از پس این پرده چه بیرون آید

ادامه مطلب

آثار محن از در و دیوار ببین

آثار محن از در و دیوار ببین فریاد ز کاردار و بیکار ببین هر دسته ای از مردم این کشور را سرگشته اضطراب افکار ببین

ادامه مطلب

یا سد ره فقر و غنا باید کرد

یا سد ره فقر و غنا باید کرد یا چاره درد فقرا باید کرد صد کار برای خاطر خود کردیم یک کار هم از بهر…

ادامه مطلب

هر سر که بپای خم می سوده نشد

هر سر که بپای خم می سوده نشد از دست غم زمانه آسوده نشد هر دامن پاکی که به می شد رنگین با آن همه…

ادامه مطلب

منصور که در عدلیه قادر شده است

منصور که در عدلیه قادر شده است دیر آمده زود از مصادر شده است هشتاد و یک ابلاغ خلاف قانون از جانب آن جسور صادر…

ادامه مطلب

گر هادی ما ز جهل گمراه نبود

گر هادی ما ز جهل گمراه نبود گمراهی او در همه افواه نبود کابینه نمی شد متزلزل هرگز گر «لیدر» خودپسند خودخواه نبود

ادامه مطلب

قمری سخن از سرو چمن می گوید

قمری سخن از سرو چمن می گوید بلبل غم دل به گل چو من می گوید این هر دو زبانشان یکی نیست بلی هر کس…

ادامه مطلب

شهزاده آزاد چو شد حارس فارس

شهزاده آزاد چو شد حارس فارس خونریزی و اغتشاش شد جالس فارس بس تاخت به فارس از ره جور فرس ای وای به فارسی از…

ادامه مطلب

دیشب که به صد فتنه و آشوب گذشت

دیشب که به صد فتنه و آشوب گذشت از مهر به من آن مه محبوب گذشت آن ماه دو هفته را چو دیدم امسال یک…

ادامه مطلب

دشمن پی دشمنی کمر می‌بندد

دشمن پی دشمنی کمر می‌بندد بیگانه ره نفع و ضرر می‌بندد گر دعوی دوستی کند دولت روس کی دوست به روی دوست در می‌بندد

ادامه مطلب

در مورد وثوق‌الدوله

در مورد وثوق‌الدوله آنان که پریر قلب ما را خستند دیروز قرار با اجانب بستند دوشینه یگانه عضو دولت بودند امروز نماینده ملت هستند

ادامه مطلب

در کشور ما که مهد اندوه و غم است

در کشور ما که مهد اندوه و غم است در آن دل و جان شاد بسیار کم است از همقدمان خود عقب خواهد ماند هر…

ادامه مطلب

دانی که دل غمزده چون خواهد شد

دانی که دل غمزده چون خواهد شد پا تا بسر از دست تو خون خواهد شد وآن خون شده قطره قطره در شام فراق از…

ادامه مطلب

چشم تو خدنگ سینه دوزی دارد

چشم تو خدنگ سینه دوزی دارد خشم تو پلنگ کینه توزی دارد هر چند بود دل تو چون آهن سخت پرهیز از آن ناله که…

ادامه مطلب

تا چند کسل از غم بیهوده شویم

تا چند کسل از غم بیهوده شویم تا کی به هوای نفس آلوده شویم در زندگی آسوده نگشتیم چو ما مردیم که از دست غم…

ادامه مطلب

بس جان ز فشار غم به دوران کندیم

بس جان ز فشار غم به دوران کندیم پیراهن صبر از تن عریان کندیم القصه در این جهان بمردن مردن یک عمر به نام زندگی…

ادامه مطلب

با دیده سرخ و چهره زرد خوشم

با دیده سرخ و چهره زرد خوشم با سینه گرم و ناله سرد خوشم یاران همه شادی از دوا می طلبند تنها منم آنکه با…

ادامه مطلب

این جعبه که آرا همه در دامن اوست

این جعبه که آرا همه در دامن اوست چون دور سپهر بی‌وفایی فن اوست از بس که به این و آن دهد وعده وصل خون…

ادامه مطلب

ای روز سیاه من سیه تر گردی

ای روز سیاه من سیه تر گردی وی دیده به خون دل شناور گردی ای چرخ ز گردش تو من پست شدم گر گردشت این…

ادامه مطلب

ای جعبه پریر دلربائی کردی

ای جعبه پریر دلربائی کردی دیروز خیال بیوفائی کردی دوشینه چو یکبار شدی یار رقیب امروز ز عاشقان جدائی کردی

ادامه مطلب

آنانکه ترا به خویش ترغیب کنند

آنانکه ترا به خویش ترغیب کنند ترغیب اثر چو کرد ترعیب کنند اول قدم اختناق آزادی را در جلسه به اتفاق تصویب کنند

ادامه مطلب

آن کیست که پرده خطا چاک کند

آن کیست که پرده خطا چاک کند آسوده و شاد جان غمناک کند با حربه برنده قانون امروز از عدلیه قطع دست ناپاک کند

ادامه مطلب

آن را که ز مهر خویش پرورده کنی

آن را که ز مهر خویش پرورده کنی او را همه عمر بنده و برده کنی اقرار نمایند به خداوندی تو هر بنده که حاجتش…

ادامه مطلب

از رأی شمیران غم دل افزون شد

از رأی شمیران غم دل افزون شد وز جعبه شوم کن جگرها خون شد چون نوبت آراء لواسان گردید فریادکنان جان ز بدن بیرون شد

ادامه مطلب

یکدسته که کاندید جدیدند همه

یکدسته که کاندید جدیدند همه سال و مه و هفته ها دویدند همه اکنون که ز رأی خوانده گردیده دو ثلث ناچار سه ربع نا…

ادامه مطلب

هنگام جوانی به خدا پیر شدم

هنگام جوانی به خدا پیر شدم از گردش آسمان زمینگیر شدم ای عمر برو که خسته کردی ما را وی مرگ بیا ز زندگی سیر…

ادامه مطلب

هر روز در این خرابه جنگی دگر است

هر روز در این خرابه جنگی دگر است در ساغر شهد ما شرنگی دگر است اوضاع سیاست عمومی گویا چون بوقلمون باز به رنگی دگر…

ادامه مطلب

نظار چو قفل جعبه را باز کنند

نظار چو قفل جعبه را باز کنند از خواندن رأی نغمه آغاز کنند کم غصه و پر شوق و شعف دانی کیست آن را که…

ادامه مطلب

ما تکیه به قائدین ناشی نکنیم

ما تکیه به قائدین ناشی نکنیم وز مسلک خویشتن تحاشی نکنیم چون بت شکنی مرام دیرینه ماست این است که تازه بت تراشی نکنیم

ادامه مطلب

قانون که اصول واجب التعظیم است

قانون که اصول واجب التعظیم است ما را به اطاعتش سر تسلیم است گوید که بنای زندگانی بشر بر روی قواعد امید و بیم است

ادامه مطلب

طوفان می نسیان از این نوش مکن

طوفان می نسیان از این نوش مکن فحش عرب و حرف عجم گوش مکن خواهی چو صلاح حال مستقبل را ایام گذشته را فراموش مکن

ادامه مطلب

روزی که به کار زندگی دست زدیم

روزی که به کار زندگی دست زدیم در عالم نیستی دم از هست زدیم او رنگ فلک نبود چون در خور ما پا بر سر…

ادامه مطلب

دستی که به پرده کعبه را دیر کند

دستی که به پرده کعبه را دیر کند بیگانه خودی یگانه را غیر کند بیرون شده ز آستین شهر آشوبی از دست چنین بشر خدا…

ادامه مطلب

در مورد رأی اعتماد مجلس به دولت قوام

در مورد رأی اعتماد مجلس به دولت قوام ای سست عقیده، سخت شادی دیگر خرسند ز رأی اعتمادی دیگر خواهی چو برادرت مهیا سازی از…

ادامه مطلب

در کعبه خطاکار خطابم کردند

در کعبه خطاکار خطابم کردند از بتکده رندانه جوابم کردند آباد شود کوی خرابات مغان کانجا به یکی جرعه خرابم کردند

ادامه مطلب

در آتیه گر فکر نماینده کنیم

در آتیه گر فکر نماینده کنیم ایجاد و بنا دولت پاینده کنیم بگذشته گذشت و حال نبود فرصت خوب است که اندیشه آینده کنیم

ادامه مطلب

جمعی ز غنا صاحب افسر باشند

جمعی ز غنا صاحب افسر باشند یک دسته ز فقر خاک بر سر باشند باید که بر این فزود از آن یک کاست تا هر…

ادامه مطلب

تا چند ز آه سینه دل چاک شوم

تا چند ز آه سینه دل چاک شوم تا کی ز سرشک دیده غمناک شوم این آتش و آه و آب چشمم باقیست تا از…

ادامه مطلب

بس ناله جغد غم در این بوم آید

بس ناله جغد غم در این بوم آید نشگفت اگر فر هما شوم آید یک لحظه اگر کسی کند باز دو گوش از چار طرف…

ادامه مطلب

با دشمن و دوست گر شدی نرم چو موم

با دشمن و دوست گر شدی نرم چو موم چون نقش نگین شوی مکن شرم چو موم با خصم هماره باش سرسخت چو سنگ با…

ادامه مطلب

این پول که صاحبان القاب خورند

این پول که صاحبان القاب خورند خون دل ماست چون می ناب خورند تا کی عرق جبین یک ملت را بگرفته و قطره قطره چون…

ادامه مطلب

ای دیده تو را بر آب دیدیم و گذشت

ای دیده تو را بر آب دیدیم و گذشت ای خانه تو را خراب دیدیم و گذشت وی بخت سیاه شوم بیدار آزار یک عمر…

ادامه مطلب

ای توده که جهل در سرشت من و توست

ای توده که جهل در سرشت من و توست هشدار که گاه زرع و کشت من و توست تا شب پی حق خویش از پا…

ادامه مطلب

آنانکه خطای خویش تکمیل کنند

آنانکه خطای خویش تکمیل کنند خواهند به ما فشار تحمیل کنند ای وای به مجلسی که در آن وکلا از روی غرض «فرونت » تشکیل…

ادامه مطلب