قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

ترس از پوچي و بي ارزشي، يكي از بزرگترين بازدارنده هايي است كه بر سر راه انسان قرار مي گيرد تا آدمي بتواند خواست خود…

در پهنه ي زندگي، بايد با ساز زندگي پايكوبي كرد. (فلورانس اسكاول شين)

ترس، تنها دشمن آدمي است. (فلورانس اسكاول شين)

در تو دو صفت است كه خداوند آنها را دوست دارد: بردباري و تأنّي (نامشخص)

تسلط [=چيرگي] ما بر آنچه ممكن است پيش آيد، بي‌اندازه است. (نامشخص)

در جهان، باارزش‌ترين چيز، زمان است؛ مانند تيري كه از چله‌ي كمان رها مي‌شود و هرگز برنمي‌گردد. (كيم وو چونگ)

تصميم هايي وجود دارد كه هيچ كس نبايد ناگزير به گرفتن شان شود. (ژان پل سارتر)

در حقيقت، بيهوده گويي ها و ضعفها به آساني مورد تقليد قرار گرفته و نياز چنداني به تمرين قبلي نيست. (نيچه)

تعريف كردن يعني پديد آوردن، چرا كه زندگي يعني فقط زيسته بودن. (فرناندو پسوا)

در خوردن خوشه هاي انگور هميشه بايد از دانه هاي بهتر آغاز كرد. (نامشخص)

تغيير دهندگان اثر گذار در جهان، كساني هستند كه بر خلاف جريان شنا مي كنند. (نامشخص)

در دنيا خفتگاني هستند كه بيداريشان همچون بيداري اژدها وحشتناك است. (ناپلئون بناپارت)

تفاوت بين خوب و عالي، تنها اندكي تلاش بيشتر است. (نامشخص)

در ذهن الهي، زمان گمشده وجود ندارد؛ اگر دري بسته شود، دري ديگر مي گشايد. (فلورانس اسكاول شين)

تك تك ما سرانجام، روزي داوري خواهيم شد. مهم اين است كه چقدر زندگي كرده‌ايم، نه چقدر زنده بوده‌ايم. چقدر بخشيده‌ايم، نه چقدر داشته‌ايم. چقدر…

در زمان تقسيم بيش از حد كار و تخصص گرايي لگام گسيخته [ =بي بند و بار ]، رمان يكي از آخرين مواضعي است كه…

تلاش كن نشانه ها را دريابي و به آنها احترام بگذاري. (پائولو كوئيلو)

در زندگي بايد دو عامل را هدف قرار داد: رسيدن به آنچه كه مي خواهي و لذت بردن از آن. (لوگان پيرسال اسميت)

تلويزيون به وسيله ي افرادي شما را در منزلتان سرگرم مي كند كه در حالت عادي [ آنها را ] به خانه ي خود راه…

در زندگي ما لحظه اي فرا مي رسد كه تسلط بر زندگي را از دست مي دهيم و از آن پس، سرنوشت بر هستي ما…

تمام چيزي كه در اين زندگي لازم داريد بي خبري و اعتماد به نفس است و موفقيت حتمي است. (مارك تواين)

در ستايش، گستاخي بيش از سرزنش است. (نيچه)

تمام وجود آدمي بسي شايسته تر است، من درباره ي زن و مرد يكسان مي سرايم. (والت ويتمن)

در عشق راستين (دست كم گاهي)، گزندي وجود ندارد و آدمي در ازاي آن، چشم‌داشتي ندارد و مي‌تواند از خود آن چيز لذت ببرد. (آبراهام…

تمركز، نخشتين شرط رسيدن به موفقيت است. تمركز يعني هدايت تمام نيروها به يك نقطه؛ سپس به شكل مستقيم به سمت آن نقطه برويد و…

در غروب جواني، نفس‌پرستي به پايان مي‌انجامد؛ در زمان پيري، خدمت به مردم آغاز مي‌گردد. (هرمان هسه)

تندرست آن كسي است كه فراموش كرد. (نيچه)

در كنار كساني كه دوست شان داريد، شاد و سرحال باشيد. (ريچارد تمپلر)

تنها آن چيزهايي را به سوي خود مي كشيد كه بسيار به آن مي انديشيد. (فلورانس اسكاول شين)

در مجالس در صدر منشين تا تو را از آنجا بلند نکنند و به جاي پايين تري بنشانند (کورش کبير)

تنها با انديشيدن به هدف ها، نمي توان به آنها رسيد. (زيگ زيگلار)

در منظره ي اشياه چيزي است كه خرد را از درون روح بر مي انگيزد. (والت ويتمن)

تنها بنايي که هر چه بيشتر بلرزد محکمتر مي شود، دل آدمي است. (نامشخص)

در ميان همه رنجها و مصيبت ها تنها ياد خداوند انسان را آرامش مي بخشد. (نامشخص)

تنها چيزي كه در شهرهاي كوچك شايع است، خود شايعه است… حتي پيش از آنكه پيشامدي رخ دهد، مردم به آن پي مي برند. (گابريل…

[ در نويسندگي ]، زياده گويي عموماً تاثيري برخلاف آنچه مدنظر است به وجود مي آورد. (آرتور شوپنهاور)

تنها، ذهني كه به يك درخت يا به ستارگان يا به تلألوي آب يك رودخانه با واگذاري و گردن نهادن خود مي نگرد،مي داند زيبايي…

كودكان موجودات ادبي هستند، چون همان گونه كه احساس مي كنند، سخن مي گويند و نبايد مثل كسي احساس كنند كه مثل كس ديگري احساس…

در هر سني كه باشيد، چه پير و چه جوان، مي‌توانيد خود را دگرگون سازيد. (استيو چندلر)

تنها راه زندگي كردن، بودن در همين زمان است. (ريچارد تمپلر)

كيفيت، كار درست را بار نخست درست انجام دادن و بار دوم بهتر از بار نخست انجام دادن است. (پيتر دراكر)

در همان حال كه سرگرم انجام كارهاي كوچك هستيد به كارهاي بزرگ بينديشيد تا همه كارهاي كوچك در مسيري درست قرار گيرند. (نامشخص)

تنها زندگي كردن، بهتر از رفاقت با نارفيقان است. (نامشخص)

کسي که شجاعت ندارد، در او حقيقتي نيز وجود ندارد و کسي هم که حقيقت ندارد، صاحب فضيلتي نيست. (نامشخص)

در يك ارتباط دو جانبه، تنها واژه‌ها نيستند كه كارآمدند، بلكه سكوت هم مي‌تواند شگفتي بيافريند. (پرمودا باترا)

تنها كساني تحقير مي شوند كه بگذارند تحقيرشان كنند. (نامشخص)

[ گاهي انسان ] مي بايست بين چيزي كه به آن عادت كرده و چيزي كه بسيار دلش مي خواهد داشته باشد، يكي را برگزيند….

درحقيقت پيش از آنكه آدمي مالك وجدان باشد، وجدان، مالك آدمي است. (نامشخص)

تنها كم خردان شتاب مي‌كنند. (مثل قديمي)

گاهي درد و رنج، چيزهايي به ما مي‌آموزد كه شادي و شادماني هرگز نمي‌تواند بياموزد. (آنتوني رابينز)