از شست ، شها ، چو ناوکی بگذاری

از شست ، شها ، چو ناوکی بگذاری در تیره شب از دیده سبل برداری بر کرۀ شبدیز چو ران بفشاری کیمخت زمین بماه نو…

ادامه مطلب

نوروز شکفته از لقای تو برند

نوروز شکفته از لقای تو برند فردوس خجسته از رضای تو برند بنیاد درستی از وفای تو برند ارکان تمامی از بقای تو برند ازرقی…

ادامه مطلب

گر من ، صنما سوی تو ره یافتمی

گر من ، صنما سوی تو ره یافتمی بر دیده بدیدن تو بشتافتمی گر خاطر من ز هجر غمگین نبدی اندر غزل تو موی بشکافتمی…

ادامه مطلب

زان بر دو لبت ز بوسه مر زوق نیم

زان بر دو لبت ز بوسه مر زوق نیم کز حسن و جمال چون تو ممشوق نیم می طعنه زنی که تو مرا خوب نه…

ادامه مطلب

جان زخم سر زلف تو گرداند ریش

جان زخم سر زلف تو گرداند ریش دل زان دو لب لعل تو می باید عیش تا تیره نکردی ، ای نگار ، از لب…

ادامه مطلب

بر تیغ بلاهای تو تا پاک شوم

بر تیغ بلاهای تو تا پاک شوم با زهر سخن های تو تریاک شوم آن روز همی ز مهر تو پاک شوم کز داغ جفاهای…

ادامه مطلب

ای رای تو با ضمیر گردون شد جفت

ای رای تو با ضمیر گردون شد جفت پیدا بر تو هر چه فلک راست نهفت مدح چو تویی چو من رهی داند گفت الماس…

ادامه مطلب

از هیبت تو بریزد اندر صف جنگ

از هیبت تو بریزد اندر صف جنگ تیزی ز سنان ، زه از کمان ، پر ز خدنگ از جود تو خیزد ، ای شه…

ادامه مطلب