لشكر كشیدن قیصر و خسرو بجانب سپاهان

لشكر كشیدن قیصر و خسرو بجانب سپاهان چو خود بر لوح زنگاری قلم زد سپر بود و زتیغ خود علم زد درآمد پیک پیش شاه…

ادامه مطلب

آغاز داستان

آغاز داستان الا ای بلبل دستان زننده گهی جان بخش و گه بر جان زننده چو یوسف رویی و داودی آواز زبور عشق چون بلبل…

ادامه مطلب

خواستگاری شاه اصفهان از گل

خواستگاری شاه اصفهان از گل چنین گفت آن سخن سنج سخندان کزو بهتر ندیدم من سخنران که چون شب روز شد وین مرغ پرزن ز…

ادامه مطلب

در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم

در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم ثنایی کان ورای عقل و جانست چه حدّ شرح و چه جای بیانست…

ادامه مطلب

طلب كردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز برسولی

طلب كردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز برسولی الا ای فاخته خوش حلقی آخر ز حلقت جانفزای خلقی آخر گهر…

ادامه مطلب

آغاز عشقنامۀ خسرو و گل

آغاز عشقنامۀ خسرو و گل الا ای درّ دریای معالی مدار از بکر معنی حجره خالی هزاران بکر زیر پرده داری چرا از پرده بیرون…

ادامه مطلب

در صفت بربط

در صفت بربط بتی خوشبوی همچون مشک بویا زبان در بستهیی را کرده گویا شکسته بستهیی دو دست بر سر بیکسو فربه و یک سوی…

ادامه مطلب

در وفات قیصر و پادشاهی جهانگیر

در وفات قیصر و پادشاهی جهانگیر چنین گفت آنکه پیر راستان بود که او گویندهٔ این داستان بود که چون از مرگ گل شش سال…

ادامه مطلب

سبب نظم كتاب

سبب نظم كتاب الا ای کارفرمای معانی بگستر سایهٔ صاحب قرانی چو داری عالم تحقیق در راه ز عالم آفرین توفیق در خواه چو تودر…

ادامه مطلب

آگاهی یافتن خسرو از گل

آگاهی یافتن خسرو از گل چوصبح پرده در از پرده دم زد عروس عالم غیبی علم زد دم عیسی از آن زد صبح خوش دم…

ادامه مطلب

در صفت چنگ

در صفت چنگ یکی پیری که او در پشت خم داشت رگ و پی جمله بیرون شکم داشت بسان دختری در پیش مادر شده چون…

ادامه مطلب

دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

دگر بار رفتن دایه پیش هرمز بگل گفتا که رفتم بار دیگر ز سر گیرم هم امشب کار دیگر چو روز این کار مینتوانم اکنون…

ادامه مطلب

گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن

گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن بدایه گفت دل بر خود نهادم ز پیش زخم چشم بد فتادم…

ادامه مطلب