همین که بال و پر از آشیان در آوردی

همین که بال و پر از آشیان در آوردی چقدر در پی خود داستان درآوردی: به رقص آمدی و دشتِ دامنت گل کرد لباس از…

ادامه مطلب

برداشته‌ام کودکِ سرماخورِ خود را

برداشته‌ام کودکِ سرماخورِ خود را بر روی خیابان زده‌ام چادُرِ خود را این شهر هرات است که دستان طبیعت بر پوستش انداخته گاز امبُرِ خود…

ادامه مطلب