ز من مپرس چه از روزگار می‌خواهم

ز من مپرس چه از روزگار می‌خواهم
چه چیز دارد، از او وصل یار می‌خواهم
ز لاله و گل این باغ، ساده‌لوح‌ترم
که من طراوت ابر از غبار می‌خواهم
به جز زیان چه رسد ز آرزوی خویش مرا
گل چراغم و باد بهار می‌خواهم
درین محیط چنان الفتی‌ست با موجم
که تا سفینه ز چوب چنار می‌خواهم
مگو سلیم تو از من چه چیز می‌خواهی
وفاست کار من و مزد کار می‌خواهم
سلیم تهرانی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *