گر شبی ماه رخت پرده ز رو برگیرد

گر شبی ماه رخت پرده ز رو برگیرد
شمع از حسرت آن سوختن از سر گیرد
سوخت سر تا قدمم بهر تو چون شمع و هنوز
با تو سوز دل ما هیچ نمی درگیرد
آن زمان چهرهٔ مقصود توان دید که عشق
پردهٔ هستیِ ما را ز میان برگیرد
ای ملامتگر مستان خرابات تو نیز
باش تا یار شود ساقی و ساغر گیرد
در ازل با تو خیالی چو دم از رندی زد
حیف باشد که کنون شیوهٔ دیگر گیرد
خیالی بخارایی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *