بهار برگشت

بهار برگشت،
ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ اﻧﺘﻆﺎﺭ ﺭﺳﻴﺪﻧﺶ
ﺗﺎ واپسین ﻟﺤﻆﻪ‌های ﺩﺷﻨﺎﻡ ﺗﺒﺮﺑﻪ‌ﺩﻭﺷﺎﻥ ﭘﺎﻳﻴﺰ
در این سرود
در این سرودِ سراسر دود
ﻫﺰاﺭ ﻗﺮﻥ اﻧﺪﻭﻩ را
ﭘﺎی‌اﻧﺪاﺯ ﻗﺪﻭﻡِ شکوفهﻫﺎی ﺗﻪ‌ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﺭ سنگلاخ سکوت_
رﻫﺎ کرده‌ام

ﺑﻬﺎﺭ ﺑﺮﮔﺸﺖ،
ﺑﺎ ﺩست‌آﻭﻳﺰی از ﻻﻟﻪ‌ﻫﺎی ﺭﻭﻳﻴﺪﻩ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ‌های ﻛﻪ
ﺑﻮیِ ﺑﺮاﺩﺭاﻥ ﮔﻢ‌شده‌ای ﻣﺮا ﺩاﺭﻧﺪ.

ﺑﻬﺎﺭ ﺑﺮگشت
با “نامه‌ی یاران رفته”
و با پریشانیِ گنجشککانِ که ﻧﺎﺷﻜﻴﺒﺎیی ﺑﺎﻍ را
ﺑﻪ‌ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ‌اﻧﺪ

می‌ﺩاﻧﻢ
ﺑﺮﮔﺸﺖِ ﺑﻬﺎﺭ
ﺗﺠﺪﻳﺪ اﻗﺎﻣﻪ‌ی ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ اﺳﺖ اینجا…

هلال فرشیدورد
۲۹حوت/۱۳۹۵ کابل

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *