در دل شب حلقهٔ موی توام آمد به یاد
در نماز عشق پیش قبله رخسار تو
سورهٔ نون خواندم ابروی توام آمد به یاد
وصف اغلال و سلاسل خواندم اندر آیتی
از گرفتاران گیسوی توام آمد به یاد
اشک را دیدم به سر غلتان میان خاک و خون
کشتگان چشم جادوی توام آمد به یاد
زاهدی میکرد روزی وصف رضوان و بهشت
از مقیمان سر کوی توام آمد به یاد
چون شنیدم ذکر طوبی گه بلند و گاه پست
اعتدال سرو دلجوی توام آمد به یاد
میگشودم همچو گل اوراق دیوان کمال
بوی جان آمد از آن بوی توام آمد به یاد
کمال خجندی