بند هر پیراهنی از شانه می‌افتد

بند هر پیراهنی از شانه می‌افتد
گاهی شانه‌های ما چنان پیر و خسته می‌شوند که حتی بار آستین را هم نمی‌توانند تحمل کنند.
چه برسد به سر آن هم سر سنگینِ عشق!
چه در آیینه نگاه می‌کنیم که با این چشم‌های شهلا چگونه از چشم هم افتادیم.
چه به آیینه نگاه کنیم؟
پیری آیینه‌‌ی روبروی ماست!
ما از چشم هم نمی‌افتیم!
پیری چشم ما را به روی هم می‌بندد.

تمنا توانگر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *