خنده بر لب دارم و اما دلم خوشبین نیست

خنده بر لب دارم و اما دلم خوشبین نیست
فاش تر گویم که قلبم سخت و پولادین نیست

قلب من نازک تر از برگ گل است باور بکن
قلب من مانند قلب هیتلر و پوتین نیست

پیش داکتر رفتم و او نسخه ها بر من نوشت
گفت بهر درد من جز عشق او تسکین نیست

گفتمش او رفت و آیا زنده میمانم طبیب ؟
گفت من آخر چه گویم لحظه ای تضمین نیست

گفتمش من زنده میمانم فقط یک هفته بس ؟
گفت جانم من طبیبم کار من تخمین نیست

گفتمش هرگز به فکر درد قبلم نیستم
هیچ چیز بر من به مثل رفتنش سنگین نیست

طلحه مهاجر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *