قیچی رو برداشتي كه تقسيم كني

قیچی رو برداشتي كه تقسيم كني
عكسي كه يادگار اين جنونه
هرجوري ور ميري بازم نميشه
دست تو دور گردنم ميمونه
به دفترم خيلي علاقه داره
شومينه اشتهاش بي حدو مرزه
ميندازمش بفهمه دوستت دارم
يه مشت غزل مگه چقد مي ارزه
دارم ميرم شبيه برگ زردي
كه داره از شاخه جدا مي افته
يكي هميشه سرجاش ميمونه
يكي نميدونه كجا مي افته
كوچ همينجوري خودش شكنجه اس
بيچاره اي اگه پرت بشكنه
پرم شكسته كاش ميشد بمونم
جاده الهي كمرت بشكنه
ببين تو تازه اول بهاري
يه چيزي ميگم واسه يادگاري
تو رو خدا با هركي عكس گرفتي
دستتو دور گردنش نذاري
#حامد_عسکری
شانه برای زلف پریشان چه فایده؟
خانه برای بی سر و سامان چه فایده؟ 
بر ساقه های سوخته از زخم رعد و برق
رنگین کمان چه فایده؟ باران چه فایده؟ 
بادی که از حوالی یوسف گذر نکرد
گیرم رسید بر در کنعان…چه فایده؟ 
وقتی که چشم های کسی می کُشد تو را
چاقوی دسته نقره زنجان چه فایده؟ 
با یاد دوست غیر تلنبار بغض و آه…
هی گوش دادن « شجریان » چه فایده؟
حامد عسکری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *