زخمیست در پیشانیی ارواح میچسپد
وقتی دلت از عالم و آدم بگیرد بعد…
در نیمهشبها خلوتت با ماه میچسپد
بی دوست حتی در بهشتت نیست آرامش
آری به آدم صحبت همراه میچسپد
مانند خاریدن سر زخم شفا دیده
ناگاه عاشق گشتنِ آگاه میچسپد
با اینکه میدانی نمی بینی نمیخواهد
در فکر او بودن گه و بیگاه میچسپد
گاهی خلاف وحدت فکری و همرنگی
مفتی شود عاشق به یک بدراه میچسبد
محمد خردمند