صدا کنید، که پروان هها دگر نروند!

صدا کنید، که پروان هها دگر نروند!
به شهر شعله دگر هی چگاه سفر نروند!
صدا کنید، به این کاروان بی برگشت
پی حیات خود از مرگ ب یخبر نروند
صدا کنید، که فانوس می شود خاموش!
اگر به کُشتن این بادها سپر نروند
سکوت سرد زمستان به باغبان می گفت:
که برگ های درختان به ترک سر نروند
به بازوان سپیدارها بفهمانید
اگر ز خویش بریدند، با تبر نروند
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *