ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز

ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز
انجام دور حسن تو آغاز رستخیز
جولانی تو راست که جولان ز لعب تو
صد رستخیز خاسته از هر نشست و خیز
هر روز می‌کند ز ره دعوی آفتاب
کشتی حسن با تو قدر لیک در گریز
داده خواص نافه به ناف زمین هوا
هرگه به جنبش آمده آن زلف مشگبیز
دانی که چیست دوستی و کوشش وصال
با جان خود خصومت و با بخت خود ستیز
تلخی صبر گفت ولی کرد آشکار
عذری ز پی بجنبش لبهای شهد ریز
هرچند آتشش بود افسرده محتشم
او تیز می‌کند به نگه‌های تیز تیز
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *