آماده است تا مژهٔ ما به هم خورد

آماده است تا مژهٔ ما به هم خورد
سیلی کزو خرابهٔ دنیا به هم خورد
از دل تلاطم و ز تو دامن فشاندنی
از یک نسیم لنگر دریا به هم خورد
شد قیمتم شکسته ز انصاف طالبان
لب در همین دعاست که سودا به هم خورد
پاشد چنین اگر فلک، احباب را ز هم
نَبوَد عجب که عقد ثریّا به هم خورد
ای دل به عهد سست حیات اعتماد نیست
امروز گیرد الفت و فردا به هم خورد
از پهلوی سخن گسلد ربط همدمان
پیوسته الفتِ لبِ گویا به هم خورد
یک دست شیشه داری و دستی دل حزین
ساقی چنان مکن که دو مینا به هم خورد
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *