سرود سکوت

سرود سکوت

سکوت سرشار از اشتهاست
عنکبوت پیر
مگسی را
چهارچشم می پاید
بگذار گنجشک هیچ آوازی
پر نگیرد از شاخه
و پرواز پشه یی حتی
طنین نیفگند در دهلیز
من
سکوتم را سرودی میسازم از تو
من نفسم را می وزانم در دشت
بگذار بادها پیراهنت را بیاشوبند
و باران
گیسوانت را شکننده تر سازد
بگذار با عطر منتشر ناشده ات بیامیزم
انزجاری ست در من
از جنازه های که ناز میفروشند در شهر
بگذار عشق
حادثه یی باشد
ناگهانی تر از آنچه که
در خیابان اتفاق می افتد

اسدالله عفیف باختری

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *