ز خون دیده من نامه به یار نویس

ز خون دیده من نامه به یار نویس
به جای مهر که آمد تو انتظار نویس
سخن ز زلف درازش اگر کنی کوته
حدیث طره او را به پشت مار نویس
چو من به دفتر حسنش تراست میل رقم
رسیدی بر رخ او نوبت بهار نویس
اگر به وصف رخش رفت نوبت تحریر
سواد نسخه او از خط غبار نویس!
فسانه‌های سرشکم به خط یاقوتی
به صفحه‌ای که نویسی به آب نار نویس
قلم به حرف محبت ز آه بلبل کن
یکی از حکایت عشاق از هزار نویس
اگر نویسی تو خطی به سوی یار از من
همین قدر که ز عشق تو شرمسار نویس
تو حق شناسی تاریخ رأیت منصور
به هر کجا که نویسی به چوب دار نویس
خوشا ز مصرع سلطان معرفت طغرل
به جای هر الف انگشت زنهار نویس
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *