راه نیستا ن

راه نیستا ن
ناله به دل شد گره ، راهِ نیستان کجا ست ؟
خانه قفس شد بمن ، طرفِ بیابان کجا ست ؟
اشک بخونم کشید ، آه ببادم سپرد
عقل به بندم فگند ، رخنه ی زندان کجا ست؟
گفت پناهت دهد ، در ره آن خاک شو
آنکه شدم در رهش خاک بگو آ ن کجا ست ؟
روز به محنت گذشت ، شام به غم شد سحر
ساقی گلچهره کو ، نعره ی مستان کجا ست ؟
درتفِ این بادیه ، سوخت سراپا تنم
مزرعم آ تش گرفت ، نم نم بارا ن کجا ست ؟
موج نلرزد بر آ ب ، غنچه نخندد به با غ
برگ نجنبد بشا خ ، با د بهارا ن کجا ست ؟
خوب و بد زندگی ، بر سر هم ریختند
تا کند ا ز هم جدا ، بازوی دهقا ن کجا ست ؟
برقِ نگه خیره شد ، شوق ز دل رخت بست
خا نه پر ا ز دود شد ، مشعل رخشان کجا ست ؟
ناله شدم غم شدم ، من همه ما تم شدم
آ ن دل خرم چه شد ، آ ن لب خندا ن کجا ست ؟
ا بر سیه شد پدید ، با ز به چرخ سخن
اختر برج ا د ب ، مرد سخندا ن کجا ست ؟
هم نظر بوعلی ، هم قدم بو العلا
هم نفس رودکی ، هم دم سلمان کجا ست ؟
مرد نمیرد به مرگ ، مرگ از او نامجو ست
نام چو جا وید شد ، مردنش آسا ن کجا ست ؟
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *