گشته از فيض کدامين رو منور ماهتاب

گشته از فيض کدامين رو منور ماهتاب
دارد امشب يک جلا و برق ديگر ماهتاب
دامن صحرا شده يک عالم نور و ضياء
تيغ های کوه را دادست جوهر ماهتاب
نشهٔ ميخوارگان امشب به رنگ ديگر است
بدر می آيد برون از چرخ اخضر ماهتاب
در لب دريا تماشايش دوبالا می شود
چون فتد در آب می گردد صفاتر ماهتاب
گوشهٔ ويرانه امشب ندارد روشني
بر رخ خود از سحاب افگنده چادر ماهتاب
تربت فرهاد مسکين هم نماند بی چراغ
می کشد از قله های بيستون سر ماهتاب
در اداره تا ترا ديدم سر چوکی ناز
سرزده گفتم ز پشت ميز دفتر: ماهتاب
گر شود زاهد دچار ساز پرجوش رباب
خرقه و سجادۀ خود را کند پوش رباب
محتسب آمد حريفان محرم سازش کنيد
می شود مسواک آنهم يک دوتا گوش رباب
خشک و خالی سينهٔ دارد، در آنجا هيچ نيست
اينقدر دلکش که می خواند در آغوش رباب؟
گر دم از خوبی زند در بزم خوبان ميسزد
پوپک کاکل نما افتاده بر دوش رباب
هرکسی با پوست پوشان آشنايی می کند
همچو کامل می شود آخر نمدپوش رباب
گر ترا پير مغان يک جام آگاهی دهد
می شوی از جان غلام حلقه بر گوش رباب
برق سيم و تار آن آتش زند آفاق را
پس کند گر ناخن شهباز سرپوش رباب
يک شبی در کنج ساقيخانهٔ بيدار باش
تا شوی واقف ز ساز و تار خاموش رباب
بسکه آهنگ و نوايش دلکش و پر نشه است
عشقری گرديده امشب مست و مدهوش رباب
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *