تندی و خشمناكی است بسیار در قبیله
تسلیم محض بودن، شرط بلوغ عقل است
وقتی كه حكم رانَد سردار در قبیله
در اوج كشمكشها، خان قبیله قاضی است
هر شاخۀ درخت است؛ یك دار در قبیله
انگشتهای جنگل با ضرب باد وحشی
خوش مینوازد امشب، گیتار در قبیله
ماه قبیلۀ من، از چادری برون آی
بشكن طلسم شب را یكبار در قبیله
جنگاوران جنگل، خوابیدهاند؛ امّا
چشم تو چون ستارهست بیدار در قبیله
آری! عروس جنگل غیر از تو هیچكس نیست
جنگل خوش است تا هست گلنار در قبیله
یحیا جواهری