افتد چو بدست خلق افسار مداری‌ها

افتد چو بدست خلق افسار مداری‌ها
از پرده بیرون ریزد اسرار مداری‌ها
قاچاقبرِ تریاک، تاراجگرِ معدن
تخریبگرِ میهن همیار مداری‌ها
عاقل به جنون آید در بندِ فسون آید
صد مار بیرون آید از غار مداری‌ها
چندی که ریاست کرد خوش گفت و خیانت کرد
با حیله حکومت کرد سردار مداری‌ها
این آمد و آن رد شد بد بود زبد بدشد
تحمیل مجدد شد هوشیار مداری‌ها
آن ها همه هوشیار اند افسونگر و مکار اند
بر ملت ما بار اند با مار مداری‌ها
ای قوم به پا خیزید با هلهله بستیزید
باشد که فرو ریزید دیوار مداری‌ها
وقتی که کمر بندیم صد دیو به در بندیم
خیزید که بر بندیم بازار مداری‌ها
از وضع زبون ما غم تا به گلون ما
رنگ است به خون ما تلوار مداری‌ها
ملت که شود هوشیار از خواب گران بیدار
بیشک که شود مردار ایزار مداری‌ها
الفت ملزم
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *