غم دارم و ندارم یاری که یار باشد

غم دارم و ندارم یاری که یار باشد
دل شهر عشق باشد، بی‌شهریار باشد
با کوله‌باری از عشق بعد از شکست دیدم
مردی در انتظارِ سوت قطار باشد
بر پلک‌های چشمم بنشین که یک نفرهم
در عالم رفاقت بِه از هزار باشد
بر قبر من گذر کن بعد از وفات کآن‌جا
شمع و چراغ اگر نیست؛ سنگ مزار باشد
احوال مملکت را از من دگر مپرسید
دستم، دلم، دماغم مشغول یار باشد
مارا در این ولایت یک دل‌نواز کافی‌ست
یک گل به این طراوت چندین بهار باشد
هان ای غزال وحشی جانم فدات برگرد
این بیشه‌ها پلنگ‌اش آهوشکار باشد
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *