می‌رسیدیم چه می‌شد من و آن‌یار به‌هم

می‌رسیدیم چه می‌شد من و آن‌یار به‌هم
دیدنی بود تماشای گل و خار به‌هم
من اگر زهر هلاهل؛ تو اگر برگ گلی
گاه زیباست تماس لب و سیگار به‌هم
بعدِ یک جنگ، دو دل‌داده به‌هم می‌گفتند
ما رسیدیم سلامت ته آوار به‌هم
تاکه از چشم تو این طایفه یاغی نشود
مژه‌ها را کمکی خم کن و بگذار به‌هم
پی یک لحظه ملاقات دو آیینه دق
برسانیم دل و دیده چه مقدار به‌هم
در پس پنجره هم کوچه پر از بن‌بست است
متقابل شده دروازه و دیوار به‌هم
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *