مردمانِ سادۀ بی سنگریم این روزها

مردمانِ سادۀ بی سنگریم این روزها
هر چه سنگ از آسمان بارد، سریم این روزها !

خاک زرخیزیم ، اما همچنان در توبره
مردمِ مرزیم و فکر کشوریم این روزها

هر که زهری می خوراند، می خوریم از تشنگی
هر که دردی می فروشد می خریم این روزها

ساعتی بر سینۀ خود بختکیم از بخت بد
ساعتی در گُردۀ خود خنجریم این روزها

آتشیم اما به جان همدگر افتاده ایم
خوب یا بد، آفت همدیگریم این روزها

تا کدامین شعله راهی پیش پای ما نهد
اخگری در پوشش خاکستریم این روزها *

مرتضی لطفی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *