قطعهٔ ۲۰ – حق رأی

قطعهٔ ۲۰ – حق رأی
جان بابا، هرشب این دیوانه‌دل
با من شوریده‌سر در گفت‌وگوست
کز چه دارد، مرد عامی حق رأی
لیک زن با صد هنر محروم از اوست
مرد و زن را در طبیعت فرق نیست
فرقشان در علم و فضل و خلق و خوست
مرد نادان در شمار چارپاست
مغز خالی کم‌بهاتر از کدوست
بانوی عالم به از بی‌مایه مرد
«دشمن دانا به از نادان دوست»
خار و خس را، چون در این گلشن بهاست
گل چرا بی‌قدر با صد رنگ و بوست
از چه حق رأی دادن نیستش
آن که، جان را گر بگیرد حق اوست
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *