ﺑﻪ ﻫﺮﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﮔﭗ ﺍﺯ ﻋﺪﻝ ﻭ ﺩﺍﺩ می‌گفتند

ﺑﻪ ﻫﺮﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﮔﭗ ﺍﺯ ﻋﺪﻝ ﻭ ﺩﺍﺩ می‌گفتند
ﺗـﻤــﺎﻡِ ﺍﻫــﻞ ﻓـﺴﺎﺩ ﺍﺯ ﻓـﺴﺎﺩ می‌گفتند
ﻭ ﺧﺒـﺮﮔﺎﻥِ ﺧـﺪﺍ ﺑـﯽ ﺧﺒـﺮ ﺧـﺮﺍﺑـﯽ ﺭﺍ
ﻣﯿـﺎﻥ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﮑﺘﺐ ﺟﻬـﺎﺩ می‌گفتند
ﺑﻠـﻮﻍ ﻧـﺎﺷﺪﻩ ﺩﻭﺷﯿـﺰﻩﮔﺎﻥ ﻋﻔـﺖ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﻋﻘﺪ ﺑﺴﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺍﺟﺘﻬﺎﺩ می‌گفتند
چه ﺑﻨﮓ ﻭ ﺑﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺷﺐﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﯿﺶ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻧﺪ
چـه ﺫﮐـﺮ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﻪ ﻫـﺮ ﺑﺎﻣـﺪﺍﺩ می‌گفتند
ﻭ ﺣـﻖ ﺣـﻘﻪﯼ ﻣـﺮﺩﻡ ﺗﺒـﺎﻩ می‌کردند
ﺑـﻪ ﺁﯾـﻪﻫﺎ ﻭ ﺣـﺪﯾﺚ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ می‌گفتند
ﺷﺐِ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻓﺎﻧﻮﺱ ﺍﺯ ﺗﻬﺎﺟﻢ ﺑﺎﺩ
ﻧﺒﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺩ می‌گفتند
ﻭ ﺩﺭ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻗﻔﻞِ ﻗﻔﺲ ﻗﻨﺎﺭﯼﻫﺎ
ﺳـﺮﻭﺩ ﯾﮏ ﺩﻟﯽ ﻭ ﺍﺗﺤﺎﺩ می‌گفتند
الفت ملزم
پ.ن: این شعر به استقبال سروده‌ی مشهور استاد “واصف باختری” سروده شده.
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *