مثنوی چمن و انجمن – حزین لاهیجی

کف نیاز به دربار بی نیاز به دعا گشودن و گوهر مدعا از نیسان عطا ربودن خداوندا درین دیرینه منزل دری نشناختم غیر از در…

نخل بندی چمن بیان به تعریف بهار جان که فصل کامرانی ست و بهار جان که موسم گل افشانی عجب عهدیست ایام جوانی گل افشان…

از خوان وصال به سرانگشت خامه نمکی چشیدن و عرض نیاز را به بساط خطاب کشیدن عجب نبود که گردی دستگیرم فقیرم یا رسول الله،…

آرایش شاهدان انجمن آرای سخن به زیور نعت خواجهٔ کونین صلّی الله علیه و آله المصطفین نخستین مظهر لطف الهی گرامی گوهر دیهیم شاهی قدم…

جان ناشکیبا به رعنا جلوه های سرو زیبا چه شمع است این که جان پروانهٔ اوست دل هر ذرّه آتشخانه اوست؟ جهان آیینهٔ آن حسن…

چمن طرازی این صحیفهٔ لا ریب به ذکر اشارت غیب درپن خلوتسرای عاری از عیب دل است آیینه دار شاهد غیب کند حل، هر چه…

رخ طاعت به خاک ضراعت سودن و لب سوال به منتهی الآمال گشودن به هجران، زاری دلهای خونین ز حد بگذشت یا ختم النبیین ز…

شکفتن غنچهٔ منقبت امیر مومنان و سرور انس و جان اسدالله الغالب علیّ بن ابیطالب صلوات الله الملک المنان از شاخسار خامهٔ رطب اللّسان پس…

شمع محبّت در انجمن غیرت افروختن و پروانه ی غیرت سوختن محبت شیر و دل ها بیشه ی اوست دو عالم سوختن، اندیشهٔ اوست بود…

سلسله جنبانی داستان سرای این داستان در انجمن سماع دوستان نگردد بوی گل در گل حصاری دل شیدا کجا و پرده داری؟ ز هر شاخیست…

مثنوی مسمّی به چمن و انجمن به نام آن که آذر را چمن ساخت دل دوزخ شرر را انجمن ساخت به ناز افروخت در بزم…