فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی

فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی بدین زره ببری و بدان ز ره ببری

ادامه مطلب

من ز تیم تو بتیمار گرفتار شدم

من ز تیم تو بتیمار گرفتار شدم تو بتیمار مهل ، باز به تیم آر مرا

ادامه مطلب

وگر چو گرگ نپوید سمندش از گرگانج

وگر چو گرگ نپوید سمندش از گرگانج کی آرد آن همه دینار و آن همه زیور

ادامه مطلب

ار یقین خواهی که بینی از گمان آویخته

ار یقین خواهی که بینی از گمان آویخته آنکه آن فربه سرینش بنگر و لاغر میان

ادامه مطلب

ای گرفته کاغ کاغ از خشم ما همچون کلاغ

ای گرفته کاغ کاغ از خشم ما همچون کلاغ کوه و بیشه جای کرده چون کلاغ کاغ کاغ

ادامه مطلب

بنام و کنیتت آراسته باد

بنام و کنیتت آراسته باد ستایشگاه شعر و خطبه تا حشر

ادامه مطلب

جزوی و کلی از دو برون نیست آنچ هست

جزوی و کلی از دو برون نیست آنچ هست جز وی همه تو بخشی و کلی همه خدای من از خدای و از تو همی…

ادامه مطلب

چون سیم سفچه شاخ درختان جویبار

چون سیم سفچه شاخ درختان جویبار چون زرّ خفچه برگ درختان بوستان گر بوستان بباد خزان زرد شد رواست اندی که سرخ ماند روی خدایگان

ادامه مطلب

ز بهر آنکه همی گرید ابر بی سببی

ز بهر آنکه همی گرید ابر بی سببی همی بخندد بر ابر لالۀ گلزار

ادامه مطلب

سپهسالار لشکرشان یکی لشکر کاری

سپهسالار لشکرشان یکی لشکر کاری شکسته شد از و لشکر ولیکن لشکر ایشان

ادامه مطلب

کجا من چشم دارم بر سخایت

کجا من چشم دارم بر سخایت گل لاله نروید از سماروغ

ادامه مطلب

ملک چو اختر و گیتی سپهر و در گیتی

ملک چو اختر و گیتی سپهر و در گیتی همیشه باید گشتن چو بر سپهر اختر

ادامه مطلب

همیشه دانش ازو شاکرست و زر بگله

همیشه دانش ازو شاکرست و زر بگله از آنکه کرد مر این را عزیز و آنرا خوار

ادامه مطلب

از دولت عشق است به من بر دو موکل

از دولت عشق است به من بر دو موکل هر دو متقاضی به دو معنی نه به همتا این وصف دلارام تقاضا کند از من…

ادامه مطلب

ای رخ رخشان جانان زیر آن زلف بتاب

ای رخ رخشان جانان زیر آن زلف بتاب لالۀ سنبل حجابی یا مه عنبر نقاب

ادامه مطلب

به مستحقان ندهی هرآنچه داری و باز

به مستحقان ندهی هرآنچه داری و باز دهی به معجر و دستار سبزک و سیماک

ادامه مطلب

جلالش بر نگیرد هفت کشور

جلالش بر نگیرد هفت کشور سپاهش بر نگیرد هفت گردون

ادامه مطلب

حکایت کند نرگس اندر چمن

حکایت کند نرگس اندر چمن ز چشم دلارام روز خمار ز مینا یکی شاخ دیدی لطیف درم برگ آن شاخ و دینار بار چو فیروزه…

ادامه مطلب

ز بهر سور ببزم تو خسروان جهان

ز بهر سور ببزم تو خسروان جهان همی زنند شب و روز ماه بر کوهان

ادامه مطلب

سر زلف مشکین جانان من

سر زلف مشکین جانان من مرا کشت و پیچید بر جان من ایا ترک سیمین تن سنگدل هویدا بتو راز پنهان من دو ابرند زلف…

ادامه مطلب

کنند واجب جذری هم اندر آن ساعت

کنند واجب جذری هم اندر آن ساعت بهر شبی و سپارد بناقد وزّان

ادامه مطلب

من طالب خنج تو شب و روز

من طالب خنج تو شب و روز اندر پی کشتنم چرائی

ادامه مطلب

اگر چه باد ندارد ز نقش و عطر خبر

اگر چه باد ندارد ز نقش و عطر خبر بتابش اندر نقاش گردد و عطار گهی بگستردش همچو مشگ بر لاله گهیش توده کند چون…

ادامه مطلب

بدان ماند بنفشه بر لب جوی

بدان ماند بنفشه بر لب جوی که بر آتش نهی گوگرد بفخم

ادامه مطلب

به هیچ در نروی تا در آن نیابی سود

به هیچ در نروی تا در آن نیابی سود به هیچکس نروی تا در آن نبینی رنگ

ادامه مطلب

چرا بگرید زار ار نه غمگنست غمام

چرا بگرید زار ار نه غمگنست غمام گریستنش چه باید که شد جهان پدرام

ادامه مطلب

حلقهٔ زلفش به گل بر غالیه دارد همی

حلقهٔ زلفش به گل بر غالیه دارد همی گل به بوی غالیه سنبل به بار آرد همی نیست سنبل کان خط مشکین آن ترک منست…

ادامه مطلب

روسبی را محتسب داند زدن

روسبی را محتسب داند زدن شاد باش ای روسبی زن محتسب

ادامه مطلب

سخاوت تو ندارد درین جهان دریا

سخاوت تو ندارد درین جهان دریا سیاست تو ندارد بر آسمان بهرام

ادامه مطلب

کوکنار از بس فزع داروی بی‌خوابی شود

کوکنار از بس فزع داروی بی‌خوابی شود گر برافتد سایهٔ شمشیر تو بر کوکنار

ادامه مطلب

نا داده سود باشد و داده زیان بخلق

نا داده سود باشد و داده زیان بخلق او داده سود بیند و نا داده را زیان

ادامه مطلب

اگر ز آتش رخسار او نسوزد مشک

اگر ز آتش رخسار او نسوزد مشک چرا ز دود بسوزد همی دل من زار

ادامه مطلب

آیین عجم رسم جهاندار فریدون

آیین عجم رسم جهاندار فریدون بر شاه جهاندار فری باد و همایون

ادامه مطلب

پاسخی ده تا نشان یابم ز ناپیدا دهان

پاسخی ده تا نشان یابم ز ناپیدا دهان در جهان هرگز که دید از چیز ناپیدا نشان مردمان پیدا دهان دارند و ناپیدا سخن تو…

ادامه مطلب

جهانرا اگر چه هست ، فراوان کده رسد

جهانرا اگر چه هست ، فراوان کده رسد هم از بندگانش هر کده را کدیوری

ادامه مطلب

خوارزم گرد لشکرش ار بنگری همی

خوارزم گرد لشکرش ار بنگری همی بینی علم علم تو بهر دشت و کردری

ادامه مطلب

ز پالان فزونست ریش رشید

ز پالان فزونست ریش رشید تنیده در آن خانه صد دیو پای

ادامه مطلب

سروست و بت نگار من آن ماه جانور

سروست و بت نگار من آن ماه جانور ار سرو سنگ دل بود و بت حریر بر

ادامه مطلب

گر چو شته دلت بیفشارند

گر چو شته دلت بیفشارند قطره ای خون ازان برون ناید

ادامه مطلب

مشکین شود چو باد بزلف تو بگذرد

مشکین شود چو باد بزلف تو بگذرد عاشق شود کسیکه بروی تو بنگرد بر غالیه بماند بر عارض تو باد گاهش برو بمالد و گه…

ادامه مطلب

اگر نه تیمار از بهر عاشقت بودی

اگر نه تیمار از بهر عاشقت بودی برامش تو ز گیتی برون شدی تیمار

ادامه مطلب

بسوی خورابه رایت کشید

بسوی خورابه رایت کشید که بد خانه ای مستقر و مقر

ادامه مطلب

بوسه ندهد ما را ، ما را ندهد بوسه

بوسه ندهد ما را ، ما را ندهد بوسه غمگین دل ما دارد ، دارد دل ما غمگین

ادامه مطلب

چگونه گیرد پنجاه قلعۀ معروف

چگونه گیرد پنجاه قلعۀ معروف یکی سفر که کند در نواحی لوهر

ادامه مطلب

خود فزاید همیشه گوهر اخش

خود فزاید همیشه گوهر اخش خود فزاید همیشه مهر فروغ

ادامه مطلب

ز خون دشمن او شد ببحر مغرب جوش

ز خون دشمن او شد ببحر مغرب جوش فکند تیغ یمانش رخش در عمان

ادامه مطلب

سه چیز را بگرفتند از سه چیز همه

سه چیز را بگرفتند از سه چیز همه ز دولت اصل و ز حق صحبت وز فخر سنام

ادامه مطلب

گر به پیغاله از کدو فکنی

گر به پیغاله از کدو فکنی هست پنداری آتش اندر آب

ادامه مطلب

ناید زور هزبر و پیل ز پیشه

ناید زور هزبر و پیل ز پیشه ناید بوی عبیر و گل ز سماروغ

ادامه مطلب